اقتدار برای آمرزیدن

اقتدار برای آمرزیدن

اقتدار برای آمرزیدن

به پیروان عیسای مسیح اقتدار داده شـده است تا اعتراف گناه را بشنوند ، و در نام مسیح آن را ببخشایند . « اگر گناهان کسی را ببخشایید ، بر آنها بخشیده خواهد شد » ( یوحنا ۲۳:۲۰ ) .چه موهبت عظیمی ! چرا باید از انجام چنین خدمت حیات بخشی پرهیز کنیم ؟ اگر به ما ، نه به خاطر لیاقت و شایستگی مان بلکه محض فیض ، این اقتدار بخشیده شده که دیگران را آزاد ســازیم ، چرا باید چنین عطای بزرگی را مضایقه کنیم ؟ دیتریش بونهوفـر می گوید : « خدا برادرمان را به ما داده تا یاریمان کند . او اعتراف گناه ما را به جای مسیح می شنود ، و در نام مسیح گناهان ما را می آمرزد . او اسرار اعتراف ما را نگاه می دارد ، چنانکه خدا اسرار ما را حفظ می کند . وقتی برای اعتراف کردن به نزد برادرم می روم ، در واقع نزد خدا می روم . » چنین اقتداری به هیچ وجه تأثیر یا ارزش اعتراف شخصی را به مخاطـــره نمی اندازد . این حقیقتی عالی است که هر فرد بدون کمک واسـطه انسانی می تواند از طریق صلیب وارد حیاتی نوین شـود . این واقعیت در عصر اصلاحات همچون نسیمی تازه بر کلیسا وزید ، و تبدیل به ندای آزادی از اسارتی شـد که از در نظام اعترافات کلیسایی رسوخ کرده بود . ولی از طرف دیگر باید به خاطر داشـته باشیم که خود لوتر نیز به اعتراف متقابل و برادرانه ایمان داشـت . او در ” رساله آموزش اصول دین ” می نویسد : « بنابراین ، اگر شما را به اعتراف کردن نصیحت می کنم ، در واقع به مسیحی بودن ، نصیحت تان کرده ام . » در ضمن نباید فراموش کنیم که وقتی اولین بار نظام اعتراف به گناه به کلیسا راه یافت ، جرقه های بیداری اصیل دینی و تقدس فردی به معنای واقعی زده شد .

اقتدار برای آمرزیدن

کسی که از طریق اعتراف ، از عادات مزمن و آزاردهنده گناه رهایی و آمرزش یافته ، باید از این نشـانه رحمت خدا بسیار مسرور باشد . ولی برخی دیگر نیز هستند که چنین چیزی را تجربه نکرده اند . بگذارید برایتان توضیح بدهم . ما برای آمرزش ، دعا و استغاثه می کنیم و هر چند به آمرزش امید داریم ، ولی هیچ احسـاس رهایی نمی کنیم . در آمرزش خود شک می کنیم و از اعترافی که کرده ایم مأیوس می شــویم . از این می ترسیم که شاید فقط پیش خودمان اعتراف کرده باشیم ، نه در پیشگاه خدا . غم ها و صدمات آزاردهنده گذشته هنوز شفا نیافته اند . می کوشیم خودمان را متقاعد کنیم که خدا فقط گناهان را می آمرزد ، ولی خاطرات ، را شـــفا نمی بخشد . اما در اعماق وجودمان می دانیم که باید چیز بیشتری وجود داشته باشد . مسیحیان به ما گفته اند که با ایمان آمرزش خدا را بپذیریم و با بی ایمانی او را دروغگو نخوانیم . نمی خواهیم خدا را دروغگو بخوانیم و تمام تلاشمان را می کنیم تا آمـرزش را با ایمان بپذیریم . اما چـون درماندگی و تلخی در زندگی مان می ماند ، باز نومید می شــویم . و عاقبت باور می کنیم که آمرزش ، تنها مجوزی برای ورود به بهشت است و هیچ تأثیری بر زندگی کنونی ما ندارد ، یا اینکه اصلا ما شایسته نیستیم مشمول فیض آمرزش خدا قرار بگیریم .

اقتدار برای آمرزیدن

هر یک از ما که خود را تا حدی با این کلمات مأنوس حس می کنیم ، می توانیم خوشحال باشیم . وقتی در خلوت اعتراف می کنیم ، نه توان خود را تحلیل می دهیم ، نه فیض خدا را . در کتاب ” دعای عمومی ” کلیسای اسقفی ، در ادامه دعوت به تفتیش قلب ، و توبه ، این کلمات تشویق کننده آمده است : « اگر در میان شما کسی هست که بدین وسیله نمی تواند وجدانش را آرام سازد و نیازمند آسودگی خاطر یا مشورت بیشتر است ، بگذاریـد نزد من یا یکی دیگر از خادمین کلام خدا بیاید و سـفره دلش را بگشاید … » خدا به ما بــرادران و خواهرانی داده که به جای مســـیـح ایستاده اند تا حضور و آمرزش خدا را برای ما واقعی سازند .

کلام خـدا به ما می آموزد که همه ایمانداران در پیشگاه خدا کاهن هستند . « شـما ملتی برگزیده و کاهنانی هستید که پادشاهند … » ( اول پطرس ۹ : ۲ ) . در دوره اصلاحات این را ” کهانـت عام همه ایمانداران ” می خواندنـد . یکی از وظایف کاهن در عهدعتیق این بود که به واسطه قربانی مقدس ، آمرزش از گناهان را تحقق بخشـد . رساله به عبرانیان به خوبی تصریح می کند که عیسی آخرین و بسنده ترین قربانی است ، و مقام کهانت خود را به ما بخشیده است : خدمت حقیقت بخشیدن به قربانی مسیح در قلوب برادران و خواهران مان . از طریق ندای خواهران و برادران ماست که کلام آمرزش شنیده می شود و در زندگی ما ریشه می دواند . بونهوفر می نویسد : « فردی که در حضور برادری به گناهانش اعتراف می کند ، می داند که دیگر تنها نیست ؛ او حضور خدا را در واقعیت حضور شخص دیگر تجربه می کند . مادامی که در اعتراف به گناهانمان تنها هستیم ، همه چیز تاریک باقی می ماند ، ولی در حضور برادری دیگر ، گناه چاره ای ندارد جز اینکه به حضور نور آورده شود . »

اقتدار برای آمرزیدن

شکل رسمی اعتراف کردن نزد دیگران ، آیین اعتراف یا انابت نام گرفته است . اگر چه ممکن است بسیاری از ما ، و از جمله خودم ، از شکل رسمی اعتراف احساس ناراحتی کنیم ، ولی این شیوه دارای مزایایی چند است . اول اینکه اعترافات رسمی و مکتوب ، جایی برای بهانه تراشی و توجیه باقی نمی گذارد . ما باید اعتراف کنیم که با مسئولیت خود گناه کرده ایـم ، و این کوتاهی و خطای خودمان بوده است . گناه را نمی توان فقط تصمیمی اشتباه نامید ، و جایی هم برای سرزنش خانواده و همسایه بد وجـود ندارد . این بهترین نوع واقعیت درمانی است ، زیرا ما ، به طور طبیعی ، به جای آنکه خودمان مسئولیت عمل مـان را بر عهده بگیریم ، مایلیم آن را بر عهده دیگران و هر چیز دیگر بیندازیم .

دومین مزیت آیین اعتراف ، این اسـت کـه در آن ، کلام آمرزش ، که انتظار آن می رود ، به طور کامل اعلام می شود . آیه ای از کلام خدا یا کلامی مشابه ، با صدای رسـا خوانده می شود : « ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنیم ، او که امین و عادل اسـت ، گناهان ما را می آمرزد و از هر ناراسـتی پاکمان می سـازد » ( اول یوحنا ۹ : ۱ ) . سپس به فرد توبه کار صراحتاً و با اقتدار گفته می شود که کاملاً آمرزیده شده و از گناهش آزاد گشته است . در پایان نیز نام مسیح در روح القدس مهر تأیید بر آمرزش گناهان می زند .

اقتدار برای آمرزیدن

مزیت سـوم آیین اعتراف کلیسایی ، انابت است . اما اگر به این آیین به دیده راهی برای کسب آمرزش بنگریم ، حقیقتاً خطرناک است . ولی اگر آن را فرصتی برای تعمق و بررسی جدی گناه ببینیم آنوقت مزیتی واقعی دارد . امروزه ما غافلیم که گناهانمان چه اهانت بزرگی اسـت به محبت خدا . اگر ذره ای از انزجار خدا نسبت به گناه را حس می کردیم ، زندگی مقدس تری در پیش می گرفتیم . خدا از ما می خواهد که « این رجاسات را که من از آن نفـرت دارم ، به عمل میآورید ! » ( ارمیا ۴:۴۴ ) . هدف از آیین انابت ، کمک کردن به ماست تا قباحت گناه را عمیق تر درک کنیم .

البته تمام اینها را می توان بدون مراسـم اعتراف رسمی انجام داد . در واقـع وقتی به انجــام کاری که می کنیم واقف باشیم ، می فهمیم که خدمت اعتراف سرمایه همگانی قوم خداست .

برگرفته از کتاب انضباط روحانی

دانلود کتاب مقدس

 

اینستاگرام وبسایت عیسی مسیح

 

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp