اهمیت خلوت و سکوت

اهمیت خلوت و سکوت

اهمیت خلوت و سکوت

بدون سکوت ، خلوتی نیست . سکوت ، اگر چه بعضاً عاری از کلام است ، ولی همیشه مستلزم شنیدن است . خاموشی صرف ، بدون گوش سپردن به صدای خدا ، سکوت نیست .

کاترین دهاک دوهرتی می نویسد : یک روز شلوغ و پرهیاهو می تواند روزی توأم با سکوت باشد ، به شرط آنکه سروصداها بازتابی از حضور خدا ،و صداها ، پیامهایی از جانب خدا برای ما باشند . وقتی از خود سخن می گوییم ، و غرق در خود هستیم ، سکوت را فراموش می کنیم . وقتی کلمات صمیمانه خدا را که در درونمان به ودیعه نهاده تکرار می کنیم ، سکوتمان بکر و دست نخورده باقی می ماند .

مــا باید ارتباط میان خلوت درونی و سکوت درونی را درک کنیم ، این دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند . همه بزرگان سلوک باطنی از این دو در کنار هم یاد کرده اند . به عنوان نمونه ، کتاب ” سرمشــــق گیری از مسیح ” که به مدت پانصد سـال شـاهکاری بی رقیب در ادبیات روحانی بوده ، فصلی تحت عنوان ” در باب دوست داشتن سکوت و خلوت ” دارد .

دیتریش بونهوفر در کتاب ” مشارکت مسیحی ” و توماس مرتون در کتاب ” اندیشه های خلوت ” آن دو را کلیتی جدایی ناپذیر می شمرند . راستش را بخواهید  من مدتها با خودم کلنجار رفتم که عنوان این فصل را انضباط خلوت گزینی بگذارم یا انضباط سکوت ، چرا که در همه ادبیات روحانی این دو سخت در هم تنیده اند . بنابراین ، اگر می خواهیم خلوت گزیدن را خوب بفهمیم ، ضرورتاً باید قدرت دگرگون کننده سکوت را نیز بشناسیم و تجربه کنیم .

اهمیت خلوت و سکوت

ضرب المثلـی قدیمی با این مضمون هسـت کـه : « آنکه دهانش را می گشاید ، چشمانش را می بندد ! » منظور از سکوت و خلوت این است که بتوانیم ببینیم و بشـــنویم . کلید سکوت ، تسـلط داشتن بر زبان است ، نه خاموشـی . یعقوب صراحتاً می گوید ، کسی که بتواند بر زبانش کنترل داشته باشد ، فرد کاملی است . ( یعقوب ۱ : ۳-۱۲ ) . در انضباط سکوت و خلوت گزینی فرامی گیریم چه موقع سخن بگوییم و چه وقت سکوت کنیم . کسی که انضباط ها را چون احکام می شمرد ، سکوت کردن را تبدیل به کاری پوچ و بیهوده می کند . مثلاً می گوید : « من از امروز تا چهل روز لب به سخن نخواهم گشود ! » این وسوسه ای است که همیشه سراغ شاگردان حقیقی مسیح می آید ، آنانکه می خواهند تحت انضباط سکوت و خلوت قرار گیرند . توماس آکمپیس می نویسد : « سکوت کامل از به اعتدال سخن گفتن آسان تر است » نویسنده حکیم کتاب جامعه می گوید : « وقتی برای سکوت و وقتی برای سخن گفتن » ( جامعه ۷ : ۳ ) . کلید کار در تسلط داشتن بر زبان است .

یعقوب زبان را به سـکان کشتی و لگام تشبیه می کند ، که گویای این است که زبان ، هم کنترل می کند و هم هدایت . زبان رفتار ما را از بسیاری جهات هدایت می کند . اگر دروغی بگوییم ، مجبور می شویم دروغ های بیشتری بگوییم تا دروغ اول را بپوشانیم . و چندی نمی گذرد که مجبور می شویم طوری رفتار کنیم که به دروغ مان اعتبار ببخشیم . جای شگفتی نیست که یعقوب می گوید : « زبان آتش است » ( یعقوب ۶ : ۳ ) .

شخص منضبط کسی است که می تواند کار را در زمان و مکان صحیح انجام دهد . در مسابقات بسکتبال ، تیمی شایسته است که بتواند امتیاز لازم را در وقت مقرر به دست آورد . اکثر ما ســــر انجام می توانیم توپ را داخل حلقه بیندازیم ، ولی نمی توانیم این کار را در وقت مقرر انجام دهیم . به همین ترتیب ، کسی که تحت انضباط سکوت تعلیم یافته ، می تواند هر سخنی را در وقتش بگوید : « سخن سنجیده ، سیب طلاست در سینی نقره » ( امثال ۱۱:۲۵ ) . اگر به وقت سخن گفتن سکوت کنیم ، مطابق انضباط سکوت رفتار نکرده ایم . و اگر به وقت خاموشی ، لب به سخن بگشاییم باز امتیاز را از دست داده ایم .

برگرفته از کتاب انضباط روحانی

اهمیت انضباط مطالعه

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp