مرگ مسیح بر صلیب

مرگ مسیح بر صلیب

مرگ مسیح بر صلیب

مسیحیت مذهب نجات است . مسیحیت به ما می گوید که خدا در عیسای مسیح قدم نخست را برای رهایی ما از گناهان برداشت و این موضوع پیام اساسی کتاب مقدس است .

و نام او را عیسی خواهی نهاد زیرا او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید . » ( متی ۲۱۰۱ )

زیرا پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد . » ( لوقا ۱۹:۱۰ )

این سخن امین است و لایق قبول تام که مسیح عیسی به دنیا آمد تا گناهکاران را نجات بخشد . » ( اول تیموتاوس ۱۵ : ۱ )

و ما دیده ایم و شهادت می دهیم که پدر پسر را فرستاد تا نجات دهنده جهان بشود . » ( اول یوحنا ۱۴۰۴ )

مرگ مسیح بر صلیب

همان طور که مشاهده کردیم چون گناه مشخصا دارای سه نتیجه عمده بود ، نجات نیز در بر گیرنده رهایی انسان از همه این نتایج می باشد . توسط عیسای مسیح نجات دهنده می توانیم از حالت بیگانگی با خدا و تبعید خارج شویم و با او مصالحه کنیم ، می توانیم تولد تازه پیدا کنیم ، طبیعت نوینی بیابیم و از اسارت اخلاقی رهایی پیدا کنیم . همچنین می توانیم روابط محبت آمیز را جایگزین مناقشات پیشین کنیم ، نخستین بعد نجات توسط مرگ رنج آلود مسیح بر صلیب میسر می می گردد ، دومین بعد توسط عطای روح او و سومین بعد نیز به وسیله تأسیس کلیسای او حاصل می شود . در این فصل ما به اولین بعد نجات خواهیم پرداخت و ابعاد دیگر نجات را نیز در فصول بعدی مورد بررسی قرار خواهیم داد .

پولس خدمت خود را « خدمت مصالحه ، و انجیل خود را « انجیل مصالحه » می نامد . او همچنین این موضوع را کاملا روشن می سازد که این مصالحه از سوی چه کسی صورت گرفته است . خدا به وجود آورنده آن و مسیح عامل انجام آن می باشد . او همه چیز از خدا که ما را به واسطه عیسای مسیح با خود مصالحه داده و نیز « خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه می داد . » خاستگاه و منشاء همه آن چیزهایی که توسط مرگ مسیح بر صلیب انجام شد در قلب و ذهن خدای ابدی قرار داشت . هر تعبیر دیگری که برای نجات انسان ، توضیح و شرح متفاوتی بیان کند مخالف نص صریح کلام خدا خواهد بود . کتاب مقدس می گوید : خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد . » ( یوحنا ۱۶ : ۳ ) و نیز « خدا رضا بدین داد که تمامی پری در او ( مسیح ) ساکن شود و اینکه به وساطت او همه چیز را با خود مصالحه دهد چون که به خون صلیب وی سلامتی را پدید آورد بلی ، به وسیله او خواه آنچه بر زمین و خواه آنچه در آسمان است . » ( کولسیان ۱۹ : ۱-۲۰ )

اما این مصالحه چه معنایی دارد ؟ همین واژه در رومیان ۱۱ : ۵  صلح یافتن ترجمه شده است و صلح یافتن به معنای عملی است که طی آن طرفین متخاصم با هم به توافق می رسند و اتحاد آنها بیان می شود . پولس می گوید که ما این صلح یافتن را از خداوند و نجات دهنده مان یافته ایم و آن را نه به وسیله کوشش های خود بلکه به عنوان عطا از او دریافت کرده ایم . گناه به وجود آورنده دوری و بیگانگی است و صلیب ، یعنی مصلوب شدن مسیح ، باعث صلح بافتن می شود ، گناه خصومت و صلیب صلح به وجود می آورد . گناه ورطه ای بین انسان و خدا به وجود می آورد و صلیب بر آن پلی می زند . گناه رابطه را از بین می برد و صلیب آن را به حالت اول برمی گرداند . این حقیقت را می توان با کلمات گوناگونی بیان کرد . پولس در نامه به رومیان می گوید : مزد گناه موت است اما نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسای مسیح.

اما ضرورت وجود صلیب در نجات چیست ؟ آیا وجود صلیب برای مسیحیت حیاتی می باشد ؟ صلیب دقیقا چه کاری برای ما انجام داده است ؟ مرکزیت و معنای صلیب موضوعی است که هم اکنون باید به آن بپردازیم .

مرکزیت صلیب

به منظور اینکه درک کنیم چرا مرگ مسیح به عنوان قربانی برای گناهان ، نکته ای محوری در پیام کتاب مقدس است ، نخست باید به عهد عتیق بازگردیم . مذهب عهد عتیق از ابتدا مذهبی بود که در آن قربانی کردن نقش مهمی داشت . از زمانی که هابیل از گله خود بره ای برای خدا قربانی کرد و خداوند هابیل و هدیه او را منظور داشته ، پرستندگان بهره قربانی هایی به او تقدیم می داشتند . قبل از شریعت موسی مذبح ها بنا ، حیوانات ذبح و خون شان جاری می شد . اما در زمان موسی ، هنگامی که عهد و پیمان بین خدا و قوم در کوه سینا منعقد شد ، آنچه که گاهی به شکلی اتفاقی انجام می گرفت ، به وسیله ترتیب الاهی نظم و قاعده به خود گرفت .

مرگ مسیح بر صلیب

انبیای بزرگ در قرون هفتم و هشتم قبل از میلاد ، علیه انحطاط اخلاقی و نیز ظاهری بودن اعمال پرستش کنندگان ، دست به اعتراض زدند . اما نظام قربانی ها بدون انقطاع تا انهدام هیکل در سال ۷۰ میلادی ادامه یافت . هر بهودی با مراسمی قربانی سوختنی ، قربانی گناه و قربانی ریختنی ، آشنایی داشت . همچنین او با موقعیت های خاصی نیز که تقدیم قربانی هر روزه یا هر هفته با هر ماه و سال انجام می گرفت نیز آشنایی داشت . هیچ یهودی نمی توانست طی این روند آموزشی ، از فراگیری این درس اساسی غافل بماند که « جان جسد در خون است . » ( لاو بان ۱۱:۱۷ ) و نیز بدون ریختن خون آمرزش نیست . » ( عبرانیان ۲۲۰۹ )

قربانی های عهد عتیق قربانی مسیح را به شکلی نمادین و مرئی در خود مستتر داشتند و انبیاء و نویسندگان مزامیر نیز این قربانی را در نوشته های خود پیشگویی کرده بودند . ما می توانیم او را در قربانی مضروب و آزاردیده و بی گناه که در بعضی مزامیر به او اشاره شده است باز شناسیم ، بعدها این نوشته ها به مسیح اطلاق شد . همان طور که در کتاب زکریا آمده است می توانیم او را در شمایل شبان که زده می شود و گوسفندانش پراکنده می شوند ببینیم و نیز در هیأت پادشاه مسح شده ای که منقطع می شود و در دانیال از او سخن رفته است ، بازشناسیم ، همچنین می توانیم او را در شخصیت نجیب خادم رنج کشیده بهوه ، آن انسان تحقیر شده و صاحب غم ها که برای عادل ساختن دیگران مجروح و مضروب شد ، باز شناسیم و نیز طبق اشعیا بره ای که برای ذبح شدن و بر دوش گرفتن گناه دیگران مقرر شد . مکتوب است که مسیح زحمت کشد . » ( لوقا ۴۶:۲۴ )

هنگامی که عیسی به این جهان آمد ، می دانست که فرزند تفادیری از پیش تعیین شده است . او آگاه بود که نوشته های عهد عتیق بر او شهادت می دهند و این پیشگویی ها در او تحقق می یافتند . این موضوع مشخصا در مورد اشاره به رنج های او آشکار می شود . شهادت پطرس در قیصریه فیلیپس در مورد مسیح بودن او و سپس گفتار او که لازمست پسر انسان بسیار زحمت کشد را می توان نقطه عطفی در خدمتش به شمار آورد .

مرگ مسیح بر صلیب

این لازم است ، این حس اجبار و مسئولیت که به وسیله نگارش های عهد عتیق به عنوان مکاشفه اراده پدر بر دوش او گذاشته شده بود ، مرتبا در تعالیمش تکرار می شد . او را تعمیدی بود که می بایست می یافت . و تا زمانی که به آن تحقق نبخشیده بود ، خود را در تنگی احساس می کرد او ثابت قدم به سوی آنچه ساعت خود می نامید ، قدم بر می داشت . در اناجیل بارها گفته می شود که هنوز زمان آن فرا نرسیده است تا اینکه بالاخره ، اندکی قبل از دستگیری ، هنگامی که صلیب در برابر چشمانش قرار داشت ، توانست بگوید : « ای پدر ، ساعت رسیده است .  یوحنا ۱:۱۷ )

چشم انداز تجربه وحشتناکی که در برابرش قرار داشت ، او را مضطرب ساخته بود ، والآن جان من مضطرب است و چه بگویم ای پدر مرا از این ساعت رستگار کن لکن به جهت همین امر نا این ساعت رسیده ام . ای پدر اسم خود را جلال بده . ( یوحنا ۲۷ : ۱۲-۲۸ ) .

هنگامی که زمان دستگیری او فرا رسید ، پطرس در صدد دفاع از او بر آمد و با شمشیر گوش غلام رئیس کهنه را برید ، ولی مسیح او را توبیخ کرد و به او گفت : « شمشیر خود را غلاف کن . آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم ؟ » ( یوحنا ۱۱:۱۸ ) . در متی نیز آمده است که عیسی همچنین گفت : آیا گمان می بری که نمی توانم الحال از پدر خود درخواست کنم که زیاده از دوازده فوج از ملائک برای من حاضر سازد . لیکن در این صورت کتب چگونه تمام گردد که همچنین می بایست بشود . » ( متی ۵۳ : ۲۶-۵۴ )

مرگ مسیح بر صلیب

نویسندگان عهد جدید اهمیت فوق العاده صلیب را که عهد عتیق آن را پیشگویی کرده بود و عیسی نیز آن را تعلیم می داد ، عمیقا درک کرده بودند . نویسندگان چهار انجیل بخش عمده ای را به آخرین هفته زندگی مسیح و مرگ او اختصاص داده اند که تناسبی با ثبت قسمت های دیگر زندگی و خدمت مسیح ندارد . دو پنجم انجیل اول ، سه پنجم انجیل دوم ، یک سوم انجیل سوم و تقریبا نیمی از انجیل چهارم به شرح وقایع ما بین ورود مظفرانه او به اورشلیم و صعود پیروزمندانه او به آسمان پرداخته اند .. در مورد انجیل یوحنا این امر مشخصا به چشم می خورد و گاهی این انجیل را به دو بخش مساوی تقسیم می کنند که با عناوین کتاب آیات و نشانه ها و کتاب رنج ها و مصائب » نامیده شده اند .

آنچه در اناجیل به آن اشاره شده است ، در نامه ها و مخصوصا به وسیله پولس به روشنی توضیح داده شده است . پولس رسول از اینکه مرتبا به خوانندگان خود صلیب را یادآوری کند خسته نمی شد . او به خوبی آگاه بود که به منجی خود که جانش را برای او فدا کرده است ، بسیار مدیون می باشد . او می نویسد : « پسر خدا مرا محبت کرد … و خود را برای من داد . » ( غلاطیان ۲۰:۲ ) و نیز حاشا از من که فخر کنم جز از صلیب خداوند ما عیسای مسیح ( غلاطیان ۱۴:۶ )

در مورد قرنتیان ، که این خطر وجود داشت تا در دام نگرش موشکافانه و دقیق فلسفه بونائی بیفتند ، پولس رسول می نویسد : « چون که یهود آپتی می خواهند و یونانیان طالب حکمتند . لکن ما به مسیح مصلوب وعظ می کنیم که یهود را لغزش و امت ها را جهالت است لکن دعوت شدگان را خواه یهود و خواه یونانی ، مسیح قوت خدا و حکمت خدا است ( 1 قرنتیان ۲۲:۱-۲۴ ) . در واقع آنچه را که پولس در دومین سفر بشارتی خود ، در بازگشت از آتن به قرنتس اعلام می کرد این بود : زیرا عزیمت نکردم که چیزی در میان شما دانسته باشم جز عیسای مسیح و او را مصلوب . » ( اول قرنتیان ۲:۲ ) و نیز زیرا اول به شما سپردم آنچه نیز یافتم که مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مرد . » ( اول قرنتیان ۳:۱۵ )

مرگ مسیح بر صلیب

این تأکید فراوان در مورد صلیب در قسمت های دیگر عهد جدید نیز دیده می شود . ما به آنچه پطرس در این مورد نوشته و تعلیم می دهد بعدا خواهیم پرداخت . در نامه به عبرانیان این گفتار صریح دیده می شود که « لکن الآن یک مرتبه در اواخر عالم ظاهر شد تا به قربانی خود گناه را محو سازد » ( عبرانیان ۲۶۰۹ ) . هنگامی که کتاب عجیب و اسرار آمیز مکاشفه را تفحص می کنیم ، در یک نظر اجمالی متوجه عیسای جلال یافته در آسمان می شویم که نه تنها به عنوان « شیر سبط یهودا » بلکه به عنوان بره ذبح شده » نیز نمایان می شود . و آوای حمد و ستایش انبوه بی شمار مقدسین و فرشتگان به گوشمان می رسد که می خوانند : « مستحق است بره ذبح شده که قوت و دولت و حکمت و توانایی و اکرام و جلال و برکت را بیابد . » ( مکاشفه ۱۲ : ۵ )

بنابراین از نخستین صفحه های کتاب پیدایش تا آخرین فصول مکاشفه ، می توانیم آنچه را که بعضی نویسندگان خط سرخ نامیده اند بازشناسیم . این خط سرخ در واقع شبیه ریسمان تسئوس است که ما را قادر می سازد تا طریق خودمان را در هزار توی کتاب مقدس بیابیم . آنچه کتاب مقدس در مورد مرکزیت صلیب تعلیم می دهد کلیسای مسیح نیز آن را تصدیق می کند . بسیاری از کلیساها به هنگام تعمید علامت صلیب را بر ما نقش می کنند و پس از مرگمان نیز آن را بر بالای قبر مان بر پا می دارند . شالوده کلیساها غالبا روی زیربنایی به شکل صلیب بنا می شوند که با سالن اصلی و دو جناح کناری تشکیل یک صلیب را می دهند و بعضی از مسیحیان نیز صلیب را بر گردن خود می اندازند . هیچکدام از این موارد اتفاقی نیستند . صلیب مظهر ایمان ماست . ایمان مسیحی ایمان به مسیح مصلوب » است . آنچه امپراطور کنستانتین با دیدن صلیب در آسمان مشاهده کرد ، ما نیز می توانیم در صفحات کتاب مقدس خود مشاهده کنیم : « Inboc signo vinces .۱۷ بدون صلیب هیچ پیروزی وجود ندارد و بدون صلیب مسیحیتی وجود نخواهد داشت . اما چرا چنین است و این سخنان چه معنایی دارند ؟

معنای صلیب

قبل از اینکه شروع به تشریح مرگ مسیح بنمایم باید اعتراف کنم که بسیاری از ابعاد این واقعه همچنان معما گونه و ناگشوده باقی مانده است . مسیحیان معتقدند که صلیب یک واقعه محوری در تاریخ است و ما نباید آنقدرها هم تعجب کنیم که چرا اذهان محدود ما قادر به درک کامل این واقعه نیست . یک روز حجاب ها کنار خواهند رفت و همه رازها مکشوف خواهند شد . مسیح را همان گونه که هست خواهیم دید و او را در طول ابدیت برای آنچه که انجام داده است پرستش خواهیم کرد . پولس رسول با وجود دانش گسترده ای که داشت و با داشتن مکاشفات فراوان می گوید : « زیرا اکنون در آینه به طور معما می بینم لکن آنوقت و الآن جزئی معرفت دارم لکن آنوقت خواهم شناخت چنانکه نیز شناخته شده ام . » اگر او چنین اعترافی می کند ، چقدر بیشتر ما باید به این امر واقف باشیم.

در مورد مرگ مسیح ، من تنها به نگارش های پطرس در اولین نامه اش که به این موضوع اختصاص دارد مراجعه خواهم کرد و با هدف خاصی این کار را انجام می دهم و می توانم سه دلیل برای این کارم ذکر کنم .

مرگ مسیح بر صلیب

نخست اینکه پطرس به همراه یعقوب و یوحنا سه شاگرد مقرب عیسی بودند و روابط صمیمانه تری با او داشتند . بنابراین پطرس احتمالا بهتر از هر شخص دیگری می توانست آنچه را که عیسی در مورد مرگ خود می اندیشید و تعلیم می داد ، دریابد ، در واقع چنین نیز هست و ما در نخستین نامه او با تذکرات متعدد و روشن بسیاری در این مورد مواجه ایم . دلیل دوم برای مراجعه به پطرس این است که او در ابتدا نسبت به موضوع پذیرش ضروری بودن رنجهای مسیح بسیار بی میل بود . او نخستین کسی بود که پی برد مسیح دارای شخصیت یگانه و منحصر به فردی است ، اما در عین حال نخستین کسی بود که ضرورت مرگ او را نیز رد کرد . او اظهار کرد : « تو مسیح هستی » ولی هنگامی که مسیح در مورد ضروری بودن رنج هایش سخن گفت ، فریاد برآورد : حاشا از تو ای خداوند . » طی چند روزی که از خدمت عیسی باقی مانده بود ، پطرس سرسختی خود را در خصومت با ایده مسیحی که باید جان خود را از دست می داد ، حفظ کرد . او سعی کرد در باغ از مسیح دفاع کند و پس از دستگیر شدن مسیح و قرار گرفتن در برابر عملی انجام شده ، او را از دور تعقیب می کرد . در موقعیتی ناخوشایند و حاکی از سرخوردگی سه بار عیسی را انکار کرد و اشکهایی که پس از آن ریخت نه تنها اشک پشیمانی ، که اشک یأس و ناامیدی بود . تنها پس از رستاخیز بود که وقتی عیسی با استناد به عهد عتیق به شاگردان تعلیم داد که می بایست مسیح این زحمات را بیند تا به جلال خود برسد ، بالاخره شمعون پطرس نیز شروع به درک این موضوع کرد و ایمان آورد . طی چند هفته اعتقاد او نسبت به این حقیقت آن چنان استوار شد که توانست به جمعیت گرد آمده در هیکل چنین بگوید : « و لیکن خدا آن اخباری را که به زبان جمیع انبیای خود پیش گفته بود که مسیح باید زحمت بیند ، همین طور به انجام رسانید . در نخستین نامه او نیز اشارات متعددی به رنج ها و جلال مسیح » وجود دارد . ما ممکن است در مورد پذیرش ضرورت صلیب بی میل باشیم و در درک معنای عمیق آن به کندی پیش رویم ، اما اگر کسی قادر باشد ما را به این امر ترغیب کند ، این شخص مطمئنا شمعون پطرس خواهد بود .

دلیل سوم برای مراجعه به پطرس این است که اشارات او به صلیب مسیح در نخستین نامه اش حالت ضمنی دارد ، اگر بحث هایی آگاهانه در جهت اثبات ضروری بودن مرگ مسیح مطرح می شد ، می توانستیم نسبت به پطرس ظنین باشیم که نیت خاصی را از مطرح کردن این مباحث تعقیب می کند ، اما اشارات او به این موضوع بیشتر جنبه اخلاقی دارد نه آموزه ای . او خوانندگان را تشویق می کند که ثابت قدم به زندگی مسیحی ادامه دهند و با بردباری ، رنج ها را متحمل شوند و سپس برای اینکه آنها قوت و دلگرمی بیابند به آنها می گوید که به صلیب نگاه کنند .

برگرفته از کتاب مبانی مسیحیت

نویسنده : جان استات

 

الوهیت پدر ، پسر و روح

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp