الوهیت مسیح ، نگاره ها و نقشهای خدا

الوهیت مسیح ، نگاره ها و نقشهای خدا

الوهیت مسیح ، نگاره ها و نقشهای خدا

یکی دیگر از شواهد مهم الوهیت مسیح ، مواردی است که او نگاره ها (تصویرها ) و نقشهایی را که در عهد عتیق و یهودیت به طور خاص برای خدا به کار برده شده است ، به خودش نسبت می دهد . آنچه عمل عیسی را تکان دهنده تر می کند آن است که او هیچ نیازی به توضیح کار خود و یا دفاع از آن نمی بیند ، بلکه آن را کاملا موجه فرض می کند . این موارد بروشنی از طرز تلقی و نگرش عیسی درباره خودش حکایت دارد .

هر چند او در انجام این کار ، به طور مستقیم ادعای خدایی نمی کند ، ولی با گذاشتن خود در جای خدا ، به طور غیر مستقیم خود را با خدا یکی میشمارد و یا دست کم از مقام و کارکردی مشابه و مساوی با خدا برخوردار می بیند .

برخی از این موارد در مثل های عیسی یافت می شوند . مثل ها از چند لحاظ حائز اهمیت ویژه اند . یکی اینکه بخشی بزرگ از تعالیم عیسی را در بر می گیرند و به طور خاص مورد توجه و عنایت همگان ، اعم از انجیل پژوهان و افراد عادی ، قرار دارند . دوم اینکه در خصوص موثق بودنشان به لحاظ تاریخی ، توافق بالایی میان پژوهشگران وجود دارد . سوم اینکه از بعد مسیح شناختی قوی برخوردارند . در آنها عبسی شنوندگان خود را بر می انگیزد تا درباره شخص او و مأموریتش دست به انتخاب و تصمیم گیری بزنند . در این خصوص ، مثل های عیسی منحصر به فردند . هیچ رابی دیگری در بیهودیت خودش را در مثل هایش به تصویر کشیده است .

و بالاخره ، نکته جالب و مهم دیگر اینکه عیسی برای معرفی خود در متل ها از نگاره هایی بهره می جوید که در عهد عتیق برای خدا به کار رفته است .

الوهیت مسیح ، نگاره ها و نقشهای خدا

یکی از این نگاره ها ، برزگر است ، عهد عتیق و نوشته های دینی بهود بارها به طور مستقیم یا غیر مستقیم خدا را در عمل نجاتبخشش ، به عنوان کسی که بذر می پاشد یا درختی غرس می کند . به تصویر کشیده اند . برای مثال ، در ارمیا ۲۷ : ۳۱-۳۱ در توصیف احیای قوم خدا و کار تازه ای که خدا در زندگی آنها خواهد کرد ، می خوانیم : « خداوند می گوید ایامی می آید که خاندان اسرائیل و خاندان یهودا را به بذر انسان و بذر حیوان خواهم کاشت ۰۰۰ .

ایامی می آید که با خاندان اسرائیل و یهودا عهد تازه ای خواهم بست …. و در ادامه همین مطلب می گوید عهد جاودانی با ایشان خواهم بست خواهم ۰۰۰ و ترس خود را در دل ایشان نهاد تا از من دوری نورزند … و ایشان را براستی و به تمامی دل و جان خود در این زمین غرس خواهم کرده ( ۴۰:۳۲-۴۱ ) . نیز در هوشع می خوانیم که خدا در توصیف تفقد تازه ای که از قوم خویش خواهد کرد می گوید : « او را برای خود در زمین خواهم کاشت » ( ۲:۲۱ همچنین رجوع کنید به : اشعیا ۶۱:۱۱ ؛ حزقیال ۸:۳۶-۹ ؛ زکریا ۹:۱۰ خروج ۱۷:۱۵ ؛ دوم سموئیل ۱۰ : ۷ ؛ اشعیا ۲۱:۶۰ ،۳:۶۱ ؛ ارمیا ۶ : ۲۴-۷ ).

عیسی در چهار مثل خود از برزگر سخن می گوید : مثل برزگر متی ۳ : ۱۳-۸ ) ؛ مثل تخمی که در نهان نمو می کند ( مرقس ۲۶ : ۴-۲۹ ) مثل دانه خردل ( متی ۳۱ : ۱۳-۳۲ ؛ و مثل علف سمى ( متی ۲۴۰۱۳-۳۰ ) .

در همه این مثل ها ، کاشتن بذر به اعلام پیام پادشاهی خدا در موعظه و تعالیم عیسی ، و به طور کلی به شروع و برقراری پادشاهی خدا در تعالیم و خدمات عیسی اشاره دارد . بنابراین ، برزگر در وهله نخست کسی نیست جز خود عیسی در انجام مأموریت اعلام و برقراری پادشاهی خدا ۔ نگاره دیگری که در عهد عتیق و یهودیت برای خدا به کار رفته و عیسی آن را برای خود به کار می برد ، شبان است .

خدا در بسیاری از قسمتهای عهد عتیق به عنوان شبان به تصویر کشیده شده است پیدایش ۲۴:۴۹ ؛ مزمور ۲۳ ۹:۲۸ ؛ ۱:۸۰ ؛ اشعیا ۱۱:۴۰ ؛ ارمیا ۳:۲۳ ۱۰:۳۱ ؛ حزقیال ۱۰ : ۳۴-۲۲ ؛ زکریا ۱۶ : ۹ ، ۷ : ۱۱-۱۰ ) . در یکی از جذاب ترین و مفصل ترین این قسمتها ، یعنی حزقیال ۳۴ ، که به طور خاص الهام بخش عیسی در مأموریت رهایی بخش او بوده است ، خدا به عنوان شبانی تصویر شده که گوسفندان گمشده خود را جستجو می کند.

الوهیت مسیح ، نگاره ها و نقشهای خدا

عیسی در دو مثل خود از نگاره شبان سود جسته است : مثل گوسفند گمشده ( لوقا ۴ : ۱۵-۷ ) و شبان نیکو ( یوحنا ۱ : ۱۰-۱۳ ) . هرچند در متل گوسفند گمشده ، عیسی به صراحت ، خود را به عنوان شبان معرفی نکرده است ، ولی زمینه و چهار چوب مثل بر این امر دلالت دارد . در لوقا ۱۵ ، عیسی این مثل را در برابر فریسیان می آورد که به پذیرش خراجگیران و گناهکاران توسط او اعتراض داشتند .

به علاوه ، او در جای دیگر با  نقل از حزقیال ۱۶:۳۴ به صراحت اعلام می دارد که آمده است تا گمشده  را بجوید و نجات بخشد ( لوقا ۱۰:۱۹ ) و باز در جای دیگر با اشاره به همان قسمت می گوید که برای گوسفندان گمشده اسرائیل آمده است ( متی ۲۴:۱۵ ) .

به علاوه ، در یوحنا ۱۰ به صراحت اعلام می دارد که شبان نیکو است و خود را مانند خدا ، چنانکه در حزقیال ۳۴ و زکریا ۱۱ آمده است ، با رهبران دینی بهود مقایسه می کند . او شبان نیکو است که آمد تا گوسفندان حیات بیابند و از آن به فراوانی بهره مند گردند ، حال آنکه آنان مزدورانی بیش نیستند که برای دزدیدن و کشتن و نابود کردن گله آمده اند .

او آنچه را که در حزقیال ۳۴ درباره خدا گفته شده به خود نسبت می دهد . او گوسفندان گمشده را جستجو می کند و به آغل باز می گرداند ( حزقیال ۱۱ : ۳۴-۱۳ ، ۱۶ ، ۲۲ ) ؛ آنها را به چراگاه برده ، خوراک می دهد ( حزقیال ۱۳۳۴-۳۱،۱۵ ) ؛ از آنها در برابر حمله حیوانات درنده محافظت می کند ( ۱۵:۳۴ – ۲۲ ) ؛ و در میان گوسفندان داوری کرده ، بزها را از میشها جدا می سازد ( حزقیال ۱۷ : ۳۴-۲۲ ؛ متی ۳۱ : ۲۵-۳۳ ).

او شبان نیکوست که جان خود را در راه گوسفندان می نهد ( مقایسه کنید با زکریا ۱۱-۱۳ ) . آخرین نگارهای که به آن اشاره می کنیم ، نگاره داماد است . در بسیاری از قسمتهای عهد عتیق ، خدا به عنوان داماد و قوم اسرائیل به عنوان عروس او تصویر شده اند ( اشعیا ۴ : ۵۴-۸ ۴۰۶۲-۵ ؛ ارمیا ۲۰۲ ؛ ۱ : ۳-۱۴ ؛ ۳۲:۳۱ ؛ حزقیال ۸ : ۱۶-۴ : ۲۳۶۱۴ -۵ ؛ هوشع ۱ : ۲-۱۹۳ ) .

این تصویر در آثار رابی ها نیز وجود دارد . رابی ها عهد کوه سینا را به ازدواج تشبیه کرده ، آن را عهد ازدواج یهوه با اسرائیل دانسته اند . تورات ، سند این عهد است و موسی دوست داماد با همان ساقدوش ، انتظار یهودیان این بود که در ایام آخر ، خدا عهد ازدواج خود را با اسرائیل تجدید کند .

عیسی به طرزی بسیار تکان دهنده و بی سابقه این نگاره شناخته شده در دیانت و فرهنگ یهود را که بیانگر رابطه خدا با قومش بود ، در مورد خودش به کار می برد . او در سه مثل خود ، از نگاره داماد سود جسته است و در هر سه ، داماد به خود او اشاره دارد : مثل داماد ( مرقس ۱۹ : ۲ ، ۲۰ ) ، مثل جشن عروسی ( متى ۱ : ۲۲- ۱۴ ) ، و مثل ده باکره ( متی ۱:۲۵ ۱۳ ) . در مثل اول ، عیسی به دفاع از عمل خود و شاگردانش برمیاید .

الوهیت مسیح ، نگاره ها و نقشهای خدا

فریسیان انتقاد کرده اند که چرا او و شاگردانش روزه نمی گیرند . در پاسخ  عیسی خود را به عنوان داماد به تصویر می کشد و خاطر نشان می سازد که میهمانان جشن عروسی تا زمانی که داماد با آنهاست روزه نمی گیرند . بدین ترتیب ، عیسی احیای اسرائیل و تجدید رابطه با یهوه در پادشاهی خدا را که در خدمت او آغاز شده ، به جشن عروسی تشبیه می کند که شاگردان نخستین میهمانان آنند . این کاملا همسو با سمبولیزم عهد عتیق است ، با این تفاوت بزرگ که در تمثیل عیسی خود او ایفاگر نقش داماد است .

مثل دوم نیز بسیار روشنگر است . این مثل نیز درباره فرارسیدن پادشاهی خدا در خدمت عیسی است . این بار ، پادشاهی برای پسر خود عروسی گرفته است . ولی دعوت شدگان به هزار و یک بهانه توهین آمیز از حضور به هم رساندن در عروسی سر باز زده اند .

پس پادشاه همه فقیران و محرومان و مطرودان را به عروسی پسر خود فرا می خواند . در این مثل هر چند داماد خود پادشاه نیست ، ولی پسر اوست ! و بالاخره در مثل آخر نیز ، لااقل در زمینه انجیل متی ، داماد به خود مسیح در ظهورش در مقام پسر انسان اشاره دارد .

علاوه بر مثلها ، عیسی در دیگر گفته های خود نیز نقشهای خدا را در یهودیت ، به خود نسبت می دهد و یا قسمتهایی از عهد عتیق را که در باره خدا است برای خود به کار می برد . یکی از موارد تکان دهنده به نقش خدا به عنوان داور و آمدن او برای داوری جهان مربوط می شود ، عیسی در منی ۲۸۰۱۹ و ۳۱ : ۲۵-۴۶ ، این نقش شناخته شده و آشنای خدا را به خود نسبت می دهد .

در این گفته های عیسی طنین آشنایی از زکریا ۵:۱۴ ، دانیال ۹۰۷ و یوئیل ۱۰۳-۱۲ وجود دارد . تنها تفاوت این است که به جای خدا ، عیسی است که با شکوه و جلال به همراه همه فرشتگان مقدسش می آید و بر تخت شکوهمند خود به جهت داوری می نشیند و همه قومها برای داوری در برابر او حاضر می شوند.

در آخر ، به چند مورد اشاره می کنیم که در آنها عیسی آیاتی از عهد عتیق را که درباره خداست ، بدون هیچگونه توضیحی درباره خودش به کار می برد . در متی ۱۵ : ۲۱-۱۶ سران کاهنان و علمای دین به کسی اعتراض می کنند که چرا اجازه می دهد کودکان در معبد در ستایش او فریاد سر دهند : « هوشیعانا ، پسر داوودا.

عیسی نه تنها از ستایش آنها ممانعت نمی کند بلکه در پاسخ با نقل از مزمور ۲۰۸ به معترضین خاطرنشان می سازد که این خود خداست که از زبان کودکان و شیرخوارگان حمد و ستایش را بر قرار داشته است . ولی ستایشی که مزمور از آن سخن می گوید ستایش خداست . استدلال عیسی تنها در صورتی موجه است که او خود را در جای خدا گذاشته باشد .

همین موضوع در لوقا ۱۹:۱۰ مشاهده می شود که در آن طنین مزمور ۱۳:۹۱ کاملا مشهود است . در انجیل ، عیسی به پیروانش قدرت بر دشمنان و حفاظت از گزند آنها می بخشد : « اینک شما را اقتدار می بخشم که ماران و عقربها و تمامی قدرت دشمن را پایمال کنید ، و هیچ چیز به شما آسیب نخواهد رسانید . » ولی در مزمور ، خداست که به پیروان وفادار خود این قدرت و حفاظت را وعده می دهد .

همچنین در مرقس ۱۲ : ۹ – ۱۳ و متی ۱۰:۱۱ و ۱۴ می بینیم که بنا به اعتقاد عیسی پیشگوییهای ملاکی ۱ : ۳ و ۵ : ۴-۶ درباره آمدن ایلیا ، در یحیی تحقق یافته است . ولی در ملاکی ، ایلیا پیشرو بهوه است و قبل از فرارسیدن روز عظیم و مهیب خداوند می آید ، حال آنکه یحیی پیشرو عیسی است . تنها نتیجه قابل قبول این است که آمدن عیسی همان آمدن یهوه است .

برگرفته از کتاب تثلیث

نویسنده : دکتر مهرداد فاتحی

عشق و محبت در مسیحیت

 

 

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp