الوهیت و معجزات عیسی

الوهیت و معجزات عیسی

الوهیت و معجزات عیسی

معجزات عیسی به خودی خود دلیل الوهیت او نیستند ، معجزه به تنهایی نمی تواند دلیلی بر الوهیت شخص معجزه گر باشد . یهودیان زمان مسیح نیز چنین اعتقادی نداشتند ، برای آنها معجزه اگر واقعا از سوی خدا بود ، می توانست دلیل این باشد که شخص معجزه گر مرد مقدس خدا ، فرستاده راستین او و یا یکی از انبیای برجسته است . نهایت امر این بود که معجزات می توانست بر مسیحا بودن شخص معجزه گر دلالت داشته باشد . ولی هیچ یهودی ، انجام معجزه ای را دلیل بر الوهیت کسی که معجزه از او سر زده است ، تلقی نمی کرد .

به علاوه ، در تاریخ یهود ، پیش از مسیح نیز کسانی چون موسی ، ایلیا و الیشع معجزات بزرگی انجام داده بودند . و پس از مسیح نیز از برخی رسولان او چون پطرس و پولس معجزات بزرگی به ظهور رسیده بود . و هیچ کس ، چه یهودی و چه مسیحی ، این معجزه گران را خدا تلقی نمی کرد . ولی میان معجزات عیسی و معجزات این معجزه گران دیگر تفاوتهایی وجود دارد .

رسولان مسیح معجزات خود را به نام مسیح یعنی به نمایندگی از او و با اقتداری که او به آنها بخشیده بود ، انجام می دادند .

الوهیت و معجزات عیسی

برای مثال ، پطرس به مرد لنگی که بر در معبد بزرگ اورشلیم از او صدقه خواسته بود گفت : « به نام عیسای مسیح ناصری برخیز و راه برو ! » ( اعمال ۶۰۳ ) . و کمی بعد به مردمی که شگفت زده گرداگرد آنها جمع شده بودند ، گفت : « آنچه این مرد را ، که می بینید و می شناسید ، نیرو بخشیده است ، نام عیسی و ایمان به آن نام است » ( ۱۶ : ۳ ) ، و انبیایی چون ایلیا و الیشع نیز با تمنا و استغاثه و اصرار در دعا موفق به انجام معجزات می شدند ( اول پادشاهان ۱۷ : ۱۷-۲۴ ؛ دوم پادشاهان ۸ : ۴-۳۷ ) .

در نقطه مقابل ، معجزات عیسی بر اقتدار بی نظیر فرمان ساده او مبتنی بود . او به مرد جذامی می گوید : « می خواهم ، پاک شو !( مرقس ۴۱ : ۱ ) .

به مفلوج می گوید :« به تو می گویم برخیز تشک خود برگیر و به خانه برو ! »(۱۱:۲).به مرد دست خشک می گوید : « دستت را دراز کن!» (۵:۳).

به روح پلید می گوید : « ای روح کر و لال ، به تو دستور می دهم از او بیرون آیی و دیگر هرگز به او داخل نشوی ! » ( ۲۵:۹ ) .

به دریای طوفانی می گوید : « ساکت شو ( ۳۹:۴ ) . به پسر مرده بیوه زن می گوید : « ای جوان تو را می گویم ، برخیز ! » و به ایلعازر ، مرده چهار روزه در قبر ، می گوید : ای ابلعازر بیرون بیا ! » ( یوحنا ۱۱ : ۴۳ ) .

الوهیت و معجزات عیسی

اقتدار بی نظیر و تکان دهند عیسی در انجام معجزات است که در کنار سایر شواهد ، مسیحیان را به طرح این سؤال واداشته که این کیست که از چنین اقتداری بر بیماری ، بر نیروهای اهریمنی ، بر مرگ ، و حتی بر طبیعت برخوردار است ؟ هر چند عیسی خود اذعان می دارد که به قوت روح القدس و با اقتداری که پدر به او بخشیده این کارها را انجام می دهد ، ولی خود را چنان با منبع این اقتدار یگانه می بیند که این یگانگی از حد یگانگی یک انسان صرف با خدا ، هر اندازه هم که آن انسان مقدس ، والا مرتبه و نزدیک به خدا باشد فراتر می رود ، به گونه ای که کلیسا تنها تعریف شایسته و کافی برای این یگانگی را یگانگی ذاتی با خدا می شمارد .

آمرزش گناهان

یکی دیگر از کارهای شگفت انگیز عیسی که به الوهیت او اشاره دارد ، بخشیدن گناهان است . عیسی چه به طور شفاهی و چه با پذیرش گنهکاران در عمل ، گناهانشان را می بخشید . این عمل عیسی بارها اعتراض مذهبیونی را که شاهد این کار او بودند برانگیخت . آنها با مشاهده عمل عیسی اظهار می داشتند : « چرا این مرد چنین سخنی بر زبان می راند ؟ این کفر است ! چه کسی جز خدا می تواند گناهان را بیامرزد ؟ » ( مرقس ۷ : ۲ ) البته شاید اعلام آمرزش گناهان را به تنهایی نتوان دلیل بر الوهیت تلفی کرد .

الوهیت و معجزات عیسی

در دیانت یهود ، یکی از وظایف کاهنان این بود که وقتی گنهکاری قربانیهای لازم را مطابق قوانین شریعت تقدیم می کرد ، آمرزش گناهان را بر او اعلام می کردند . ولی آنچه آمرزش گناهان توسط عیسی را تکان دهنده می کرد این بود که او گناهان مردم را بدون اعتنا به نظام کهانت و قربانیهای مقرر شده می آمرزید ، تنها خدا بود که حق و اختیار آمرزیدن گناهان را داشت و او نماینده و طریق خود را برای انجام این کار تعیین کرده بود .

نماینده او کاهنان اسرائیل و طریق أو تقدیم قربانی بود . ولی عیسی کاهنان و نظام قربانیها را میانبر می زد و گناهان مردم را بر اساس اقتدار شخصی خود و صرفا بر مبنای رابطه آنها با خودش می آمرزید ، بدون اینکه از آنها بخواهد مطالبات شریعت را در این خصوص به جا آورند . بدین سان ، او با نادیده گرفتن طریق مقرر از جانب خدا ، و نماینده او ، گویی حق خدا را برای خود قائل می شد و خود را در جای خدا می گذاشت .

قدوسیت بی نظیر عیسی

یکی دیگر از شواهد الوهیت تقدس و پاکی منحصر به فرد اوست . البته بی گناهی به تنهایی دلیل بر الوهیت نیست ، فرشتگان درگاه خدا نیز بی گناهند . به علاوه ، گناهکار بودن لازمه ذات بشر نیست . مسیحیان بر این اعتقادند که آنان نیز روزی در حضور خدا به بی گناهی کامل خواهند رسید ، و این به معنی الوهیت آنها نخواهد بود ، ولی بی گناهی مسیح را باید در پرتو این تعلیم کتاب مقدس مورد توجه قرار داد که تمامی نسل بشر از زمان آدم در گناه سقوط کرده است .

کتاب مقدس بر خلاف برخی دیگر از ادیان به صراحت اعلام می دارد که همه آدمیان گناه کرده اند و بی گناهی وجود ندارد . عهد عتیق با بی طرفی و واقع نگری کامل ، گناهان بزرگترین انبیای خدا را به تصویر می کشد .

در پرتو این دیدگاه کتاب مقدس درباره عمومیت گناه ، پاکی و تقدس بی نظیره یح در کنار دیگر شواهد ، بر الوهیت او دلالت دارد . از تمامی کتب عهد جدید کاملا آشکار است که شاگردان عیسی و کلیسای نخستین به شدت تحت تأثیر کمال اخلاقی او قرار داشتند . گفته پولس در دوم قرنتیان ۲۱ : ۵ بیشک بیانگر نظر و ارزیابی همه مسیحیان اولیه است : عیسی کسی است که گناه را نشناخت » !

گفته هایی مشابه در دیگر نوشته های عهد جدید نیز یافت می شود : زیرا کاهن اعظم ما چنان نیست که نتواند با ضعفهای ما همدردی کند ، بلکه کسی است که از هر حیث همچون ما وسوسه شده است ، بدون اینکه گناه کند عبرانیان ۱۵ : ۴ ) ؛ « ما به چنین کاهن اعظمی نیاز داشتیم ، کاهنی قدوس ، بی عیب ، پاک ، جدا از گناهکاران و فراتر از آسمانها ( عبرانیان ۲۶:۷ ) زیرا می دانید که … ، باز خرید شده اید ، نه به چیزهای فانی چون سیم و زر ، بلکه به خون گرانبهای مسیح ، آن بره بی عیب و بی نقص » ( اول پطرس ۱۹:۱ ) ؛ « او هیچ گناهی نکرد و فریبی بر زبانش یافت نشد اول پطرس ۲۲:۲ ) ؛ شما می دانید که او ظهور کرد تا گناهان را از میان بردارد . در او هیچ گناهی نیست » ( اول یوحنا ۵ : 3 ) .

الوهیت و معجزات عیسی

اطاعت کامل عیسی از پدر به طرزی زیبا در گفتۀ پولس به مؤمنان شهر فیلیپی بیان گردیده است : « او که همذات با خدا بود ، از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست ، بلکه خود را خالی کرد و ذات غلام پذیرفته ، به شباهت آدمیان درآمد و چون در سیمای بشری یافت شد خود را خوار ساخت و تا به مرگ حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید » ( فیلیپیان ۶ : ۲-۸ ) . نویسنده عبرانیان در بیان همین موضوع می گوید : « هر چند پسر بود ، با رنجی که کشید اطاعت را آموخت » ( عبرانیان ۸ : ۵ )

شخصیت ، گفتار و زندگی عیسی چنانکه در اناجیل گزارش شده با ارزیابی بالا همخوانی و هماهنگی کامل دارد . سیرت عیسی میلیونها نفر را طی دو هزاره ، شیفته خود کرده است . مسیحی و غیر مسیحی مجذوب پاکدامنی ، حلم ، سرسپردگی ، مهربانی ، غیرت ، شجاعت ، فداکاری و امانت این مرد ناصری شده اند ، هر خواننده بی طرفی تصدیق خواهد کرد که شخصیت عیسی در میان وارسته ترین مردان و زنان خدا و بزرگترین انبیا ، بی مانند است .

گفتار خود عیسی بر این ارزیابی و صحه می گذارد . هر چند در هیچ قسمتی از اناجیل هم نظر ، عیسی به صراحت از بی گناهی خود سخن نگفته ، ولی در هیچ کجا نیز به گناه یا خطایی از جانب خود اشاره نکرده است . او همه را به توبه از گناه فرامی خواند ، ولی هرگز نمی بینیم خود از گناهی توبه کرده باشد ، در خصوص تعمید او به دست یحیی ، از شرح گفتگوی یحیی با عیسی آشکار است که تعمید گرفتن عیسی به منظور توبه از گناهان نبود ( متی ۱۳:۳-۱۵ ) . او این کار را برای نشان دادن همبستگی ، و یگانه شدنش با بشر گناهکار انجام داد . او با انجام این کار با گناهکاران یکی شد و در جای آنها قرار گرفت .

اما در انجیل یوحنا ، عیسی بارها به اطاعت و سرسپردگی خود نسبت به پدر اشاره می کند : « خوراک من این است که اراده فرستنده خود را به جا آورم و کار او را به کمال رسانم » ( یوحنا ۳۴ : ۴ ) . « من از خود کاری نمی توانم کرد ، بلکه بنا بر آنچه می شنوم داوری می کنم و داوری من عادلانه است زیرا در پی انجام خواست خود نیستم ، بلکه انجام خواست فرستنده خود را خواهانم » ( یوحنا .۳ : ۵) . « از آسمان فرود نیامده ام تا به خواست خود عمل کنم ، بلکه آمده ام تا خواست فرستنده خویش را به انجام رسانم » ( یوحنا ۳۸:۶ ) .

من از خود کاری نمی کنم بلکه فقط آن را می گویم که پدر به من آموخته است . و او که مرا فرستاد با من است او مرا تنها نگذاشته ، زیرا من همواره آنچه را که مایه خشنودی اوست انجام می دهم » ( یوحنا ۲۸:۸ و ۲۹ ) . و در نقطه اوج همه اینها سخن تکان دهنده عیسی را داریم که می گوید : « کدامیک از شما می تواند مرا به گناهی محکوم کند ؟ ( یوحنا ۴۶:۸ ) . این کیست که در بطن نسلی سقوط کرده که در میان شان نیکوکاری نیست ، حتی یک نفر » ( رومیان ۱۲ : ۳ ) ، با چنین پاکی و قدوسیتی زندگی کرده است ؟ این کیست که در جهانی زیر محکومیت ، هیچ کس نمی تواند او را به گناهی محکوم سازد ؟ 

برگرفته از کتاب تثلیث

نویسنده : دکتر مهرداد فاتحی

 

آرامش حقیقی در مسیح

 

 

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp