تجلی بیرونی ساده زیستن

تجلی بیرونی ساده زیستن

تجلی بیرونی ساده زیستن

توصیف ساده زیسـتن تنها به عنـوان واقعیتی درونی ، خطا است. واقعیت درونی ، اگر تجلی بیرونی نداشته باشد ، واقعیت نیست . تجربه قدرت آزادکننده ساده زیستن ، بر نحوه زندگی ما اثر خواهد گذاشت . چنانکه هشدار دادیم ، اختصاص دادن کاربردی ویژه به ساده زیستن خطر تنزل به شـــــریعت گرایی را به همراه دارد . با این حال ، این خطر را باید پذیرفت ، زیرا امتناع از بحث در مورد ابعـاد کاربردی آن ، انضباط ساده زیستن را موضوعی کاملاً نظری می کند . از همه مهم تر ، نویسندگان کلام نیز پیوسته این خطر را پذیرفته اند . من نیز با پیروی از آنان ، برای تجلی بیرونی ساده زیستن ده اصل کنترل کننده پیشنهاد می کنم . البته این اصول را نباید قانون تلقی کرد ، بلکه تلاشـی در جهت روشن تر ساختن معنای ساده زیستن در زندگی انسان امروزی .

نخست ، چیزهایی بخرید که مفیدند نه معروف . مثلاً اتومبیلی بخرید که برای تان کارآیی داشته باشد ، نه اینکه دک و پز به همراه بیاورد ؛ حتی اگر ممکن است از دوچرخه استفاده کنید . در خرید خانه ، به قابل سکونت بـودن آن توجه کنید نه اینکه چقدر چشـم دیگران را خیره می ســازد . خانه ای بخرید که فضای لازم را داشته باشد ، نه بیشتر . مثلاً خانواده ای دو نفره ، چه نیازی به خانه ای با هفت اتاق خواب دارند ؟

این اصل را در مورد پوشاک نیز رعایت کنید . اکثر مردم نیازی به لباس بیشتر ندارند ، و فقط برای عقب نماندن از مد لباس می خرند ، نه از روی احتیاج . پیروی از مد را ترک کنیـد . چیزهایی بخرید که لازم دارید . لباس های تان را آنقدر بپوشید تا کهنه شوند . مردم را با زندگی تان تحت تأثیر قرار دهید نه با لباس تان . اگر مقدور است ، خودتان دست به دوخت و دوز بزنید و محض رضای خـدا ، لباس هایی بخرید که قابل پوشیدنند نه زینتی .جان وسلی می گوید : « هنگام خریدن لباس ، چیزی انتخاب می کنم که بیشترین دوام را داشته ، و در مجموع ساده باشد . هیچ اثاثیه غیر ضروری و گرانی ، نمی خرم . »

تجلی بیرونی ساده زیستن

دوم ، از هر چه اعتیادآور اسـت ، پرهیز کنید . بیاموزید چطور بین نیاز روانی واقعی ، مانند داشـــتن محیطی شــاد ، و اعتیاد ، تمایز قائل شـوید . مصرف نوشیدنی های اعتیادآور از قبیل مشروبات الکلی ، قهوه ، چای ، کوکاکولا و غیره را قطع یا کم کنید . بسیاری از مردم به خوردن شکلات اعتیاد پیدا کرده اند . اگر معتاد تلویزیون شـده اید ، یا آن را بفروشید یا به دیگران ببخشید . هر چیز ، اعم از رادیو ، استریو ، مجله ، سینما ، روزنامه ، و یا کتابی را که می بینید بدون آن نمی توانید زندگی کنید ، کنار بگذارید . اگر پول و ثروت بر دلتان چنگ انداخته ، قدری از آن را ببخشید و از درون احساس رهایی کنید . ساده زیستن یعنی آزادی ، نه بندگی ، حاضر به بندگی هیچکس و هیچ چیز جز خدا نباشید .

به یاد داشته باشید که اعتیاد چیزی است که طبیعتاً از کنترل شما خارج است . تنها با نیروی اراده نمی توان بر اعتیاد غلبه کرد . تصمیم صرف نیز کافی نیست ، ولی می تواند راه را بگشاید تا قدرت شفابخش و فیض بخشــــــنده خدا در زندگی تان جاری شـود . می توانید از دوستان مسیحی وفـــادار بخواهید برای تان دعا کنند . می توانید مرحله به مرحله با اتکاء به مداخله الاهی پیش بروید .

چگونه می توان اعتیاد را تشخیص داد ؟ خیلی ساده است ، مثلا تمایلات مهار ناشـده را در نظر بگیرید . یکی از دوستانم می گفت :یک روز صبح رفتم روزنامه صبح را بردارم ولی چیزی آنجا نبود . واقعاً شوکه شـدم ، و فکر کردم که حالا روز را چطور شـروع کـنـم ! بعد در حیاط همسایه روزنامه ای دیدم ، و نقشه ریختم ببینم چطور می توانم آن را به چنگ بیاورم . ناگهان متوجه شـدم که نسبت به روزنامه خواندن اعتیاد پیدا کرده ام . زود به خانه برگشتم و به دفتر روزنامه فروشی زنگ زدم تا آبونمانم را باطل کنم . کارمند دفتر روزنامه در حالی که فرم را پر می کرد با تعجب پرسید : چرا آبونمان خود را باطل می کنید ؟ جواب دادم : چون به آن معتاد شده ام ! کارمند با صدایی جدی پرسید : آیا همه آبونمان را باطل می کنید یا می خواهید آبونمان روزنامه یکشنبه را نگه دارید ؟ پاسخ دادم : نه ! دست و پام به لرزه افتاده است ! » البته همه مردم نباید آبونمان خود را باطل کنند ولی برای این فرد واقعاً عملی حیاتی بود .

تجلی بیرونی ساده زیستن

ســـوم ، عادت بخشیدن به دیگران را در خود پرورش دهید . اگر می بینید به یکی از وسایل خود بیش از حد دلبسته شدید ، آن را به کسی که بدان نیاز دارد ببخشید . یادم هست یکبار کریسمس تصمیم گرفتم به جای خریدن کادو برای یکی از دوستان ، چیزی به او هدیه بدهم که برای خودم بسیار باارزش بود . البته انگیزه مــن خودخواهانه بود زیرا می خواستم حتی آزادی حاصل از پذیرش فقـر داوطلبانه را نیز تجربه کنم . هدیه من به آن شخص یک دوچرخه ده دنده بود . در حالی که برای تحویل هدیه ، سوار بر آن به سمت منزل دوستم رکاب می زدم ، ناخودآگاه شروع به خواندن ســــــرودی کردم که اکنون برایم معنایی تازه یافته بود : « رایگان یافته اید ؛ رایگان هم بدهید . » دیروز پسر شش ساله ام به من گفت :« یکی از همکلاسی هام ظرف غذا نداره . آیا اجازه می دهید ظرف غذای خودم را به او بدهم ؟ » هللویاه !

خود را از شــر انباشته ها ، خلاص سازید . انبوه چیزهای غیر ضروری فقط زندگی ما را پیچیده تر می کند . مدام باید آنها را مرتب کنیم ، در جایی نگهداریم ، گردگیری نماییم و باز این کار را تا حد تهوع آوری تکرار کنیم . اکثر ما می توانیم نیمی از اموال خود را ببخشیم ، بدون اینکه حتی ایثاری جدی کرده باشیم .

چهـارم ، تحت تأثیر تبلیغات متولیان وسایل مدرن قـرار نگیرید . وسایل صرفه جویی در وقت تقریباً هیچ کمکی به صرفه جویی در وقت نمی کنند . مواظب تبلیغاتی نظیر « شش ماهه خرج خودش را در می آورد » باشید . این وسایل طوری ساخته می شوند که خراب و فرسوده شوند ،و بدین شکل ، به جای آنکه زندگی ما را آسان ترکنند ، پیچیده تر می کنند .  این بلایی است که گریبانگیر صنعت اسباب بازی سازی شده است لازم نیسـت بچه ها با عروسک هایی بازی کنند که گریه می کنند ، می خورند و جایشان را خیس می کنند. بازی کردن با عروسکی پارچه ای برای بچه هم لذتبخش تر است ، و هم با دوام تر . اغلب بچه ها از بازی کردن با خرت و پرتهای کهنه بیشــتر لذت می برند تا بازی با عروسک های فضایی برای آنها اســـــباب بازی آموزشی و بادوام بخرید . بعضی ها را هم خودتان برایشان درست کنید .

وسایل مصرفی معمولاً غیر ضروری اند و منابع انرژی را هدر می دهند . جمعیت ایالات متحده آمریکا کمتر از ۶ درصد جمعیت کل جهان است ، در حالی که ۳۳ درصد انرژی جهـان را مصرف می کند . در آمریکا ، فقط دستگاههای تهویه مطبوع به اندازه جمعیت چین انرژی مصرف می کنند . به خاطر مسئولیتی که در قبال محیط زیست داریم ، باید از خریدن بسیاری از این کالاهای مصرفی صرف نظر کنیم .

تجلی بیرونی ساده زیستن

تبلیغ گران می کوشـــند ما را متقاعد کنند وسایل قدیمی را بفروشیم و مدلهای جدید آنها را بخریم ، آنهـم چون چند چیز جدید ( گول زنک ) به آن اضافه کرده اند . ماشینهای خیاطی جدید کوکهای جدید دارند ، ضبط صوت هـای جدید دکمه های جدیدتر دارنـد ، اتومبیل ها مدلهای جدیدتر دارنـد … این هجوم تبلیغاتی را باید با دقت بررسی کرد .برچسب ” جدید ” غالباً فقط وسیله ای است برای وسوسه ما به خریدن چیزهایی که احتیاجی به آن نداریم . احتمــالا یخچال قبلی تا آخر عمر به همـان خوبی فلان یخچال جدید با یخساز اتوماتیک و زرق و برق ، ظاهری ، کار خواهد کرد .

پنجم ، بیاموزید بدون تملک بر چیزهـا ، از آنها لذت ببرید . مالکیت داشـــتن بر چیزها یکی از دل مشغولی های جامعه ما است . فکر می کنیم با تملک بر فلان چیز می توانیم بر آن کنترل داشته باشیم ، و اگر بتوانیم آن را کنترل کنیم، لذت بیشتری عایدمان می سازد . این باور ، توهمی بیش نیست.از خیلی چیزها می توانیم بهره مند شویم ، بدون آنکه مالکیت یا تسلطی بر آنها داشته باشیم . مثلاً ، می توانیم از کنار دریا لذت ببریم ، بدون اینکه قسمتی از آن را بخریم . از پارک ها و کتابخانه های عمومی استفاده کنید و لذت ببرید .

ششم ، نسبت به آفرینش بیشتر قدردان باشید . با زمین بیشتر انس بگیرید . هر جا می توانید ، قدم بزنید . به آواز پرندگان گوش بدهید . از مشاهده بافت گیاهان و برگها لذت ببرید . گل ها را ببویید . از دیدن رنگهای زیبا در هر جا غرق شگفتی شوید . ساده زیستن یعنی کشف دوباره این مطلب : « زمین و همه موجوداتش از آن خداوند است » ( مزمور ۱:۲۴ ) .

هفتم ، به همه تبلیغاتی که می گویند « حــالا بخرید ، بعداً بپردازید » با شک و تردید بنگرید . این تبلیغات دام اند ، و فقط شما را بیشتر در اسارت فرو می برند . هم عهدعتیق و هم عهدجدید با دلایل محکم رباخواری را محکوم می کنند ( رباخواری در کتاب مقدس بـه معنای امروزی گرفتن بهره گزاف نیست ، بلکه به هر نوع نزول و بهــره دلالت می کند ) . بهره گرفتــن به مثابه سوءاستفاده نابرادرانه از تنگدستی دیگران ، و نادیده گرفتن مفهوم ” اجتماع ” تلقی می شـد . عیسی رباخواری را به عنوان یکی از نشانه های طبیعت کهنه انسانی نکوهش کرد ، و به شاگردانش چنین هشدار داد : « بدون امید عوض ، به ایشان قرض دهید » ( لوقا ۳۵ : ۶ ) .

تجلی بیرونی ساده زیستن

کلمـات کتاب مقدس را نباید به مثابه قوانین جهانی و الزامی برای همه فرهنگها در تمامی دوره ها تفسـیـر کــرد . ولی از طرف دیگر نباید آنها را کلا با اجتماع مدرن کنونی بی ارتباط دانست . در پس منهیات کتاب مقدسی قرنها حکمت ( و شاید تجاربی تلخ ! ) نهفته است . مسلماً دوراندیشی نیز به همان اندازه ساده زیستن ، اقتضا می کند حداکثر احتیاط را به عمل آوریم ، مبادا مقروض شویم .

هشتم ، از دستور عیسای مسیح در مورد ساده گویی و راست گویی اطاعت کنید : « پس ” بله شـما همان ” بله ” باشـد و نه “ شما ” نه ، زیرا افزون بر این ، شیطانی است » ( متی ۳۷ : ۵ ) . اگر انجام کاری را تقبل می کنید ، حتما آن را انجام دهید . از چرب زبانی و گفتن سـخن نیم راست بپرهیزید . بگذارید صداقت و درستی صفات بارز سخنان تان باشد . از سخنان نامفهوم ، وگمانه زنی انتزاعی بپرهیزید ، زیرا هدف شان سر در گم کردن و تحت تأثیر قرار دادن دیگران است ، نه روشنگری و اطلاع رسانی.

ســاده گویی برای ما دشوار است ، زیرا زندگی مان اغلب خدامحور نیسـت ، و ندرتاً فقط نسبت به هدایت های الاهی واکنش نشان می دهیم . غالباً ترس از آنچه دیگران ممکن اسـت بیندیشـنـد ، یـا صدها انگیزه دیگر، بر « بله » یا ” نه ” گفتن ما تأثیر می گذارند، نه اطاعت از الزام الاهی . بدین سان ، اگر موقعیتی جذاب تر پیش بیاید ، بلافاصله سخن خود را عوض می کنیم . ولی اگر سخن مان حاصل اطاعت از اراده الاهی باشد . دیگر دلیلی نمی بینیم « بله » را « نه » ، یا « نه » را « بله » کنیم . آن وقت در کمال ســـــاده گویی خواهیم زیست ، چون سخن مان از یکجا سرچشمه می گیرد . سورن کی رکگور می نویسد : « اگر کاملاً مطیع خدا هستی ، هیچ ابهام با غل و غشی در تو نیست … در حضور خدا ، یکپارچه ساده ای … تنها یک چیز هست که دامها و حیله های شیطان نمی تواند غافلگیرش سازد ، و آن ، سادگی است .

نهم ، از هر چه باعث می شـود بر دیگران ظلم کنید ، بپرهیزید . شــاید هیچ کــــس به اندازه جان وولمن ، خیاط کویکـر قرن هجدهم ، مظهر این اصل نباشد . او در کتاب معروف خاطراتش به خوبی نشان می دهد که چه اشتیاقی برای پرهیز از ظلم بر دیگران داشته است .

تجلی بیرونی ساده زیستن

هدایت شـدم در مورد خودم به تحقیقی دشـوار دست بزنـــــم ، و ببینم که آیا از هر آنچه بـه جنگ دامن می زند و یا با آن ربط پیدا می کند ، پرهیز کرده ام یا نه … دغدغه خاطرم این بود که در آینده تحت هیچ شرایطی از جاده راستی خارج نشــوم ، و در کمال سادگی و بی پیرایگی و همچون پیرو بی ریای مسیح زندگی کنم … اینجا بود که تجمل طلبی و آزمندی به همراه ظلم و دیگر شرارتهایی که به بار می آورند ، در نظرم بسیار آزاردهنده جلوه کرد …

این یکی از دشوارترین و حساس ترین موضوعاتی است که باید با آن روبه رو شـویم . آیا قهوه ای که مینوشیم یا موزی که می خوریم به قیمت استثمار کشاورزان تمام می شود ؟ در دنیایی با منابع محدود ، آیا شهوت مال اندوزی ما به معنای فقیر شدن دیگران نیست ؟ آیا خریدن محصولاتی که حاصل دسترنج کارگرانی است که در کارخانه ها همچون رباط به کار گماشته شدند ، کار درستی است ؟ یا از سلسله مراتبی که در شرکتها یا کارخانه ها عده ای را زیر دستمان قرار می دهـد ، لذت می بریم ؟ یا فرزندان یا همسرمان را به دلیل اینکه برخی وظایف را کسر شأن خود می دانیم ، استثمار می کنیم ؟

استثمار و بهره کشی ، اغلب با تبعیض نژادی و جنسی آمیخته است . هنوز هم رنگ پوست بر موقعیت کارمندان در اداره ها تأثیر دارد . جنسیت متقاضیان کار همچنان بر میزان حقوق و دستمزدشان مؤثر است … باشد که خدا امروز به ما انبیایی چون جان وولمن عطا کند تا ما را به « پرهیز از مال پرستی » بخوانند ، تا بتوانیم « یوغ استثمار را بشکنیم . »

دهم ، از هر آنچه مانع می شود که اول پادشـاهـی خـدا را بطلبید ، بپرهیزید . حتی در طلب چیزهای مشـروع نیز ممکن است از تمرکز کردن بر پادشاهی خدا غافل بمانیم . شغل ، موقعیت کاری و اجتماعی ، خانواده ، دوســـــتان ، امنیت … خیلی سریع می توانند کانون تمرکز ما قرار بگیرند . جرج فاکس هشدار می دهد : « … خطر این وسوسه هست که کار و مشغله ، ذهن شما را به خود متوجه و مشغول سازند ، و بدین سان مانع شوند برای خدا خدمتی انجام دهید … و ذهن شما ، به جای آنکه بر این چیزها ناظر باشـد ، در آنها غرق می شود … و چون خداوند آنها چیزها را از شما بگیرد تا ذهن تان را به خود مشغول نسازند ، ذهن بیمار ، زبان به گلایه خواهد گشود ، زیرا تحت قدرت و کنترل خدا نیست . »

خدا به ما جسارت ، حکمت و قوت عطا کند تا اولویت زندگی مان را بر « طلبیدن پادشاهی خدا و انجام اراده او » قرار دهیم . برای دستیابی به این هدف ، باید ساده زیستن پیشه کنیم .

برگرفته از کتاب انضباط روحانی

نویسنده : ریچارد فاستر

دانلود کتاب شروعی تازه

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp