محبت در آیینۀ کتاب مقدس – قسمت سیزدهم: محبت بی‌ریا

نهایت محبت

محبت بی‌ریا

اگر بشود برای هر فکر یا عقیده، یک یا چند چیز را به‌عنوان سَم در نظر گرفت، می‌توان به جرأت گفت که سم محبت، ریا می‌باشد. این بدین معناست که آن چیزی که حُکم سم را برای عقیده‌ای داشته باشد، آن فکر و عقیده را مانند سمی که وارد بدن موجود زنده می‌شود مسموم کرده، و در صورت عدم رسیدگی و امداد رسانی، همچنان‌ که سم باعث مرگ آن موجود زنده می‌شود، آن سم نیز می‌تواند باعث هلاکت آن فکر و عقیده شود.

دوستی می‌گفت در زمان دوستی با شخصی، در اینکه آن شخص او را محبت می‌کرده شکی نداشته است، اما در اینکه این محبت بدون ریا و تزویر بوده، شک داشته است. او می‌گفت که در نهایت دوستی آن دو قطع شد و از بین رفت. وقتی از او پرسیدم که به چه دلیل گمان داشته که محبت آن شخص (که البته من اصلاً او را نمی‌شناختم)، همراه با ریا بوده است، او برایم از رفتارهایی گفت که محبت را به رُخ می‌کشید. این بسیار مهم است که ما توجه داشته باشیم در معنای محبت، رنگ و ریا نمی‌تواند وجود داشته باشد، پس آیا می‌توانیم بگوییم که محبت همراه با ریا به نوعی محبتی تقلبی و ناراست می‌باشد؟

به‌نظر می‌رسد که همین‌طور باشد؛ یعنی اگر ما محبت را فقط رفتاری سطحی از نیکویی‌کردن بپنداریم، به همین جا نیز می‌رسیم که محبتی را که دارای سم ریا باشد، لااقل محبت تلف شده و یا کُشته شده بدانیم.

در رومیان ۱۲:۹ می‌خوانیم که: «محبت باید بی‌ریا باشد. از بدی نفرت کنید و به نیکویی بپیوندید.» آیا می‌توان این‌گونه گفت که محبتی که همراه با ریا باشد، در واقع نوعی بدی است که باید از آن در حد نفرت، اجتناب کرد؟ هر آینه اگر بپذیریم که ریا مانند سمی کُشنده محبت را از بین می‌برد، می‌توانیم این‌طور نیز برداشت کنیم که چنان محبتی به رفتاری مسموم و بد تبدیل می‌شود. محبتی که باعث نزدیک‌شدن دل‌ها به یکدیگر نشود، بلکه باعث جدایی گردد البته که نوعی بدی است و باید از آن نفرت داشت.

سپس در ادامهٔآیه می‌خوانیم که لازم است که به نیکویی بپیوندیم. آیا این قسمت از آیه را می‌توان این‌طور فهمید که پیوستن ما به نیکویی در واقع می‌تواند در چهارچوب متن مقدس، به معنای ترک ریا در محبت‌کردن باشد؟ البته پیوستن به نیکویی می‌تواند مصداق‌های مختلفی داشته باشد، اما به‌نظر نمی‌رسد که محبت بدون ریا، پیوستن به نیکویی نباشد، بلکه هست.

به‌نظر شما چه دلایلی باعث می‌شود که انسان محبت‌کردن به دیگران را به ریا آلوده نماید؟ آیا رشد روحانی ما در این که از این آفت رهایی یابیم می‌تواند مؤثر باشد؟

آیا می‌توانیم به دیگران توصیه کنیم که در برخورد با کسانی که احساس می‌کنند آنها را با ریا محبت می‌کنند، به احساس خویش توجه نکرده، فقط از محبت آن شخص استفاده نمایند؟

با ما باشید تا در قسمتی دیگر، محبت را از دیدگاه سرد شدنش واکاوی کنیم و به «محبت سرد‌شده» بپردازیم.

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp