محبت فداکارانه

محبت فداکارانه

محبت فداکارانه

بخششی که تمامی ندارد در مورد محبت مطالب عجیب بسیاری گفته شده است . می گویند که محبت ابعاد عالی بسـیاری دارد . گاه در تقدیم یک شـاخه گل سرخ تجلی می یابد ، گاه در قالب خیرخواهی برای همه انسانها ظاهر می شود و گاه فرصتی عالی می آفریند تا با کمک به شخص مقابل رابطه صمیمانه و عمیقی با او پیدا کنیم . در دیدگاه معاصر در مورد عشـق و محبت آنچه مهم است بهایی نیست که ما به روابط خود می دهیم بلکه فایده ای است که از این روابط عایدمان می شـود . بنابراین مطابق این دیدگاه ، داسـتان سامری نیکو چندان شبیه یک داستان عشقی نیست اما با مختصر تغییراتی می توان آن را تبدیل به چنین داستانی کرد .

مثلاً می توان گفت که مسـافر مجروح دختر زیبایی است که در کنار اتومبیل شیک و گرانقیمت خود که پنچر شده ایستاده است و به کمک احتیاج دارد . فرض کنید که سـامری نیکو هم ما هستیم و قادریم بی آنکه کت و شلوار شیک خود را کثیف کنیم لاسـتیک پنچر اتومبیل وی را عوض کنیم . وقتی مشغول تعویض لاستیک می شویم این دختر خانم زیبا از قدرت و مهارت ما تعریـف و تمجید می کند و پس از پایان کار مبلغ قابـل ملاحظه ای به ما تقدیم می کند و می گوید : « واقعاً نمی دانم که با چه زبانی از شما تشکر کنم . »

محبت فداکارانه

البته باید اعتراف کنم که تا به حال کسی چنین واکنشی در برابر محبت من نشان نداده است و به دلایلی زندگی واقعی بیشتر شبیه اصل داستان سامری نیکوسـت . اجازه بفرمائید مثالی ذکر کنم . یک روز زمستانی که دمای هوا بیست درجه زیر صفر بود ، وقتی داشتم با اتومبیل از باشگاه به منزل بازمی گشتم خانم میانسالی را دیدم که اتومبیل فرسوده و کثیفش را لب جاده متوقف کرده بود و به کمک احتیاج داشـت . اول تصمیم گرفتم که بی تفاوت از کنارش عبور کنم چون کارهای زیادی داشتم و باید با چند نفر ملاقات می کردم . از طرفی موهایم خیس بود ، کفشم مناسب نبود و دستکش و کلاه هم نداشتم . اما صدای الزام آور روح القدس را شنیدم که می گفـت : « به این زن محبت کن . » در نتیجه با بی میلی اتومبیل را متوقف کردم و دور زدم تا به او کمک کنم . صندوق عقب اتومبیل وی پر از کتاب بود و نمی توانستم جک را پیدا کنم . وقتی سرانجام آن را یافتم نمی دانستم که چطور باید از آن اسـتفاده کنم . وقتی هم که به طرز کار آن پی بردم از شدت سرما انگشـهایم به آن می چسبید . بالاخره وقتی زیر اتومبیل جک زدم تازه متوجه شدم که در صندوق عقب اتومبیل آچار مورد نیاز وجود ندارد . خوشبختانه این خانم دوستی داشت که خانه اش چندان دور نبود . ســوار اتومبیل شـدیم و با هم به آنجا رفتیم . این خانم به منزل دوستش رفت تا با او نوشـیدنی گرمی بنوشد و من هم در پارکینگ سرد منزلشان ماندم تا کار را تمام کنم . کار که تمام شـد وی از من تشکر کرد و سوار ماشـین شد و رفت . من هم که از سرما یخ زده بودم خودم را در اتومبیلم انداختم و راهی منزل شـدم . در حالی که به تدریج یخ مغزم آب می شد به خودم گفتم : « کجاسـت این محبت شکوهمندی که درباره اش سرود می خوانند ؟ اگر گیرم بیفتد دمار از روزگارش در می آورم . »

محبت یعنی فداکاری

من متوجه شـده ام که محبت یعنی برداشتن قدمهای عملی ، نه انجام دادن کارهای نمایشـی ، در نتیجه محبت باعث می شـود تا خادم شویم نه قهرمان ، وقتی می خواهم بـه دیگران محبت کنم معمولاً نتیجه این محبت بخشـیدن می شـود نه گرفتن . محبت همیشه باعث می شـود تا بهایی را پرداخت کنــم و معمولاً هم بهایی که باید پرداخت کنم یکی از این سـه چیز ارزشمند است :

وقت ، نیرو و پول . چشم پوشیدن از هر یک از این سه برای من بسیار دشوار است چون مقدار محدودی از آنها را در اختیار دارم .

محبت فداکارانه

اگر کسی به من بگوید که چگونه می توانم بدون صرف وقت ، نیرو یا پول به دیگران محبت کنم روش پیشـنهادی او را با کمال شادی خواهم پذیرفـت . اما اگر به من بگویند که محبت یعنـی فداکاری ، چندان از آن اسـتقبال نخواهم کرد . شــاید به همین دلیل است که برخی از مسیحیان به جنبه های شاد مسیحیت نظیر مشارکت ایمانداران با یکدیگر و کسب برکات الاهی اشاره می کنند اما ذکری از لزوم فداکاری به میان نمی آورند .

زمان آن فرارسـیده که پوشـش پر زرق و برقی را که دنیا – و گاه کلیسـا – بر محبت پوشانده است ، از آن به در آوریم . زمان گفتن حقیقت فرارسیده اسـت و حقیقت این است که محبت حقیقی محبت فداکارانه است .

معروفترین آیه کتاب مقدس یعنی یوحنا ۱۶ : ۳ تعریف کتاب مقدس را از محبت چنین ارائه می دهد : « خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانه خـود را داد تا هرکه به او ایمان آورد هـلاک نگردد ، بلکه حیات جاویدان یابد . »

خدا چون به فکر سـعادت انسـانهایی بود که برای او بسیار ارزشمند هسـتند پسر یگانه خود را داد یعنی فدا ساخت . بنابراین اگر به فکر سـعادت دیگران باشـم ما هم باید دست به فداکاری بزنیم . شاید لازم باشد که وقت ، نیرو یا پول خود را صرف این کار نمائیم . شاید لازم باشد که از نقشـه های خود ، وابستگی های خود یا مسائل شخصی خود چشـم بپوشیم . برای این که دیگران را مانند خدا محبت کنیم شاید لازم شـود که از باارزش ترین چیزهای خود به خاطر دیگران صرف نظر کنیم.

درک مفهوم محبت فداکارانه کار سـاده ای نیست زیرا فرهنگ ما عکس آن را تعلیم می دهد . ما پیوسته به وسیله کتابها ، مقالات ، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و آگهی هایی بمباران می شویم که با شدت وحدت اعلام می دارند :

« اول از همه در فکر خود باشید . از خودتان مراقبت کنید ، نگذارید تا دیگران وقت شـما را بگیرند . انرژی خود را ذخیره کنید تا از اوقات فراغت خود لذت ببرید . پس انداز خود را بیشـتر کنید تا بیشـتر بتوانید برای خودتان خرج کنید . اگر وقت و نیروی خود را به هدر ندهید و پس انداز خود را بیشتر کنید زندگی شادی خواهید داشت . »

نمی دانم که من هم چقدر فریفته این شـعارها شده بودم اما به خاطر دارم که در سال سوم دانشـکده ، استادمان سخنی گفت که ناگهان مرا از خواب بیدار کرد . وی گفت : « شـخصی که بخواهد به رضایت خاطر و خرسندی حقیقی برسـد نباید در فکر آسایش و راحتی خودش باشد . »

پیش خودم فکر کردم :« این سخن ، شـجاعانه ترین ،دگرگون کننده ترین و فرهنگ سـتیز ترین سخنی است که تا به حال شـنیده ام . این حرف با هر چه تا به حال شـنیده ام مغایرت دارد اما با تعلیم عیسی کاملاً سازگار است :

« اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند ، باید خود را انکار کرده ، صلیب خویـش برگیرد و از پی من بیاید . زیرا هرکه بخواهد جان خود را نجات دهد ، آن را از دسـت خواهد داد ؛ اما هرکه به خاطر من و به خاطر انجیل جان خود را از دست بدهد ، آن را نجات خواهد داد » ( مرقس ۸ : ۳۴-۳۵ ) .

« اما در میان شما چنین نباشد . هر که می خواهد در میان شما بزرگ باشد ، باید خادم شما شود . و هرکه می خواهد در میان شما اول باشد ، باید غلام همه گردد . » ( مرقس ۱۰ : ۴۳-۴۵ ) .

در دنیا کتابهایی با این عنوان نوشته می شوند : فکر کنید و ثروتمند شوید . اگر عیسـی امروز کتابی می نوشت احتمالاً اسم آن را می گذاشت : محبت کنید و از دارایی خود ببخشید . عجیب است که وقتی ما خودمان را به خدا تسلیم می کنیم و با محبت فداکارانه به دیگران خدمت می  نماییم از لذت و رضایت خاطری برخوردار می شـویم که دنیا هرگز نمی تواند به ما بدهد .

برگرفته از کتاب شخصیت روحانی

نویسنده : بیل هایبلز

دانلود کتاب مسیحیت چیست؟

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp