الوهیت مسیح از دیدگاه نویسندگان عهد جدید

الوهیت مسیح در عهد جدید

الوهیت مسیح از دیدگاه نویسندگان عهد جدید

پس از بررسی تجربیات مسیحیان نخستین از مسیح ،در این قسمت به نتیجه ای که آنها از تجربیات خود گرفتند و در عهد جدید بیان کردند می پردازیم .

حقیقت الوهیت عیسی در بسیاری از قسمتهای عهای جدید به شکلهای مختلف مشهود است . الوهیت او را می توان از لقبهایی که به او داده شده ، از توصیفهایی که از حضور و عمل او در کلیسا به عمل آمده ، از کارکردهایی که به او نسبت داده شده ، از صفاتی که او بدانها موصوف گردیده ، از عشق و پرستشی که نثارش شده ، و نیز از بیانات صریحی که از الوهیت او وجود دارد ، دریافت .ما در اینجا تنها به چهار قسمت مهم اشاره می کنیم که در آنها الوهیت مسیح به صراحت بیان گردیده است و بحث درباره موارد دیگر را به فرصتی دیگر را می گذاریم .

اول قرنتیان ۶ : ۸

ما را تنها یک خداست ، یعنی خدای پدر ، که همه چیز از اوست و ما برای او زندگی می کنیم ؛ و تنها یک خداوند است ، یعنی عیسای مسیح که همه چیز به واسطه او پدید آمده و ما به واسطه او زندگی می کنیم . پولس در بابهای ۸ تا ۱۰ ، به مؤمنان شهر قرنتس در مورد رفتن به معابد بت پرستان و خطر آلوده شدن به بت پرستی هشدار می دهد ، آیه مورد نظر ما در بطن نقد پولس از بت پرستی آمده است .

همانند بسیاری از متون مشابه در عهد عتیق و یهودیت ، پولس در نقطه مقابل چند خداباوری اقوام بت پرست ، بر یگانگی خدا تأکید می کند . و جالب اینجاست که درست در چنین نقدی از بت پرستی و تأکید بر یگانگی خدا است که او الوهیت عیسی را در موازات الوهیت خدای پدر قرار می دهد .

و این گواهی است روشن بر این حقیقت که برای پولس اعتقاد به الوهیت عیسی ، به هیچ وجه به معنی انکار یکتاپرستی اجدادش نیست ، بلکه صرفا به معنی رسیدن به درکی نوین از یکتا پرستی است . در این درک نوین از یکتاپرستی ، الوهیت عیسی نیز در موازات الوهیت پدر در درون هویت یکتا و یگانه خدا جای می گیرد .

بسیاری از محققان بر این اعتقادند که پولس در این آیه به اقرار بنیادی یهودیان درباره یگانگی خدا نظر دارد که در تثنیه ۴۰۶ یافت می شود : « بشنو ای اسرائیل ، خداوند خدای تو خداوند واحد است . هر یهودی دینداری این اقرار بسیار مهم را هر روز بر زبان می راند . پولس بدون احساس هیچ تناقضی ، هم پدر و هم پسر را در ویرایش نوین خود از این اقرار به یگانگی خدا گنجانیده است .

الوهیت مسیح از دیدگاه نویسندگان عهد جدید

او در نام کاملا آشنا را که یهودیان برای خدا به کار می بردند ، و هر دو در اقرار تثنیه به کار برده شده ، در این قسمت به کار می برد ، یکی را برای خدای پدر و دیگری را برای مسیح . او کلمه یونانی ” تئوس ” را که در ترجمه یونانی عهد عتیق برای ” خدا ” ( الوهیم ) به کار رفته بود ، برای خدای پدر به کار می برد ، و کلمه ” کوریوس ” را که برای برگرداندن نام مقدس یهوه ” ( خداوند ) به کار رفته بود ، برای عیسای مسیح .

به کارگیری نام خداوند ” ( یهوه ) برای عیسی ، بویژه در این آیه که طنین انداز تثنیه ۲۰۶ است ، فی نفسه دلیل آشکار و تکان دهنده ای است بر این حقیقت که پولس ، فریسی و آزارگر پیشین کلیسا ، در کمتر از بیست سال پس از صلیب مسیح ، آنقدر در اعتقاد به الوهیت عیسی پیش می رود که نام مقدس ” خداوند را برای او به کار می برد ، و او را با یهوه عهد عتیق یگانه می شمارد ، بی آنکه هیچ نیازی به توضیح کار خود احساس کند.

و کار به همین جا ختم نمی شود ، بلکه پولس در ادامه سخن خود ، عیسی را با خدای پدر در کار خلقت شریک می انگارد . همه چیز از ” خدای پدر نشأت گرفته و به واسطه ” عیسای خداوند پدید آمده است . به نظر می رسد پولس در اینجا نقش حکمت را در آفرینش به مسیح نسبت داده ، و در واقع او را با حکمت خدا ، که مطابق امثال 8 معمار خلقت است ، یکی شمرده است .

فیلیپیان ۶ : ۲-۱۱

او که همذات با خدا بود از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست بلکه خود را خالی کرد و ذات غلام پذیرفته ، به شباهت آدمیان در آمد . و چون در سیمای بشری یافت شد ، خود را خوار ساخت و تا به مرگ حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید . پس خدا نیز او را به غایت سرافراز کرد و نامی برتر از همه نامها به او بخشید ، تا به نام عیسی هر زانویی خم شود … و هر زبانی اقرار کند که عیسای مسیح خداوند است .

الوهیت مسیح از دیدگاه نویسندگان عهد جدید

به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران عهد جدید ، پولس در اینجا سرودی قدیمی را که در کلیساهای آن زمان خوانده می شد و نزد مسیحیان شهر فیلیپی شناخته شده بود ، نقل کرده است . در این آیات ، الوهیت ، انسان شدن ، مرگ و خداوندی عیسی به روشنی و با زیبایی تمام توصیف گردیده است . آیات ۶ و ۷ در خصوص الوهیت عیسی صراحت دارد .

زندگی مسیح با بشریت او آغاز نشد ، بلکه او پیش از آنکه به شباهت آدمیان ” در آید و ” در سیمای بشری ” یافت شود ، در قلمرو و مرتبه الاهی وجود داشته است . این بعد الاهی ، در دو جمله نخست بروشنی بیان گردیده . مسیح اولا ” همذات با خدا ” یا ” در صورت خدا بود . واژه یونانی morphol در اینجا به مفهوم فلسفی ” صورت ” ( در برابر ماده ” ) به کار رفته است که به معنی ذات و ماهیت هر شئ است . عیسی در ذات خدا یا ” همذات با خدا بود.

به علاوه او برابر با خدا بود ( ۶ ) . ولی از این ” برابری با خدا ” به سود خود بهره نجست . یا بنا بر ترجمه ای دیگر ، او این برابری با خدا را به چنگ نگرفت . به عبارت امروزی ، او با چنگ و دندان به این برابری با خدا نچسبید ، بلکه خود را خالی کرد و ذات غلام پذیرفته به شباهت آدمیان در آمد . او می بایست برای انسان شدن ، خود را خالی می کرد .

صرف نظر از معنای این خالی کردن ، کاملا روشن است که عیسی پیش از آغاز زندگی بشری خود وجود داشته و از ذات و مرتبه الاهی برخوردار بوده است .پولس به همین اکتفا نمی کند بلکه بعد از اشاره به اینکه مسیح پس از انسان شدن ، خویشتن را فروتن ساخت و تا به مرگ ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید ، به سرافرازی او اشاره می نماید .

چون مسیح خود را فروتن ساخت ، پدر او را به غایت سرافراز کرد و نامی به او بخشید که برتر و بالاتر از همه نامها بود . این نام ، نامی جز نام مقدس خود خدا یعنی ” خداوند ” ( در یونانی ، ” کوریوس ) نبود ( آیه ۱۱ ) .

چنانکه پیشتر گفتیم ، کوریوس در ترجمه یونانی عهد عتیق ، معروف به ترجمه هفتاد ، برای برگرداندن نام مقدس ” یهوه ” به کار رفته بود و در یهودیت یونانی زبان برای اشاره به آن نام به کار می رفت .

پس بنا بر این سرود قدیمی مقدس ترین نام خدا یعنی ” خداوند ” که یهودیان برای آن بیشترین احترام را قائل بودند ، به مسیح داده شد ، کاری که معنایی جز قائل شدن الوهیت کامل برای مسیح نداشت . این حقیقت در آخرین قسمت از توصیف سرافرازی مسیح کاملا مشهود است .

در آیات ۱۰ و ۱۱ ، آنچه خدا در اشعیا ۲۳:۴۵ در مورد خم شدن همه زانوها در برابر خود گفته است ، به مسیح اطلاق می گردد تا به نام عیسی هر زانویی خم شود ، در آسمان و بر زمین و در زیر زمین ، و هر زبانی اقرار کند که عیسای مسیح خداوند است . بنابراین ، در این سرود ، وجود ازلی مسیح ، همذات و برابر بودن او با خدا ، و خداوندی او بر همه کس و همه چیز ، به روشنی هر چه تمام تر بیان گردیده است.

کولسیان ۱۵ : ۱ – ۱۷ و ۹ : ۲

او صورت خدای نادیده است و فرزند ارشد بر تمامی آفرینش ، زیرا همه چیز به واسطه او آفریده شد … همه موجودات به واسطه او و برای او آفریده شدند . او پیش از همه چیز وجود داشته و همه چیز در او قوام دارد … زیرا الوهیت با همه کمالش به صورت جسمانی د در مسیح ساکن است . در این قسمت نیز الوهیت مسیح به صورتهای مختلف جلوه گر شده است .

الوهیت مسیح از دیدگاه نویسندگان عهد جدید

اولا او ” صورت ” یا به عبارت دقیقتر ” تصویر ” eikon خدای نادیده است . یعنی خدای نادیدنی در او دیدنی شده و خود را به کمال نمایانده است . به قول رساله به عبرانیان ، او « فروغ جلال خدا و مظهر کامل ذات اوست » ( 3 : 1 ) .

برخی مفهوم تصویر یا صورت خدا را در اینجا با آفرینش آدم به صورت خدا ارتباط داده اند . البته چنانکه خواهیم دید ، پولس به احتمال زیاد آفریده شدن آدم را نیز در نظر داشته است . ولی با توجه به آنچه در آیه بعد درباره نقش مسیح در و آفرینش جهان گفته شده ، بیشتر مفسرین صورت خدا را با مفهوم حکمت در ادبیات حکمتی یهود در ارتباط می دانند .

چنانکه پیشتر دیدیم ، در کتاب امثال سلیمان آمده است که خدا همه چیز را به واسطه حکمت خود آفرید . به علاوه ، همین حکمت در کتاب حکمت سلیمان ( از کتب آپوکریفای عهد عتیق ) ، تصویر ( یا صورت ) نیکویی خدا ” خوانده شده است .

پولس در ادامه سخن خود ، مسیح را ” فرزند ارشد ” یا ” نخستزاده ” تمامی آفریدگان می خواند . آریوس ، بدعت گذار قرن چهارم ، و پیروان امروزی او ، شاهدان یهوه ، سخن پولس را بدین معنی گرفته اند که مسیح نخستین آفریده خداست . ولی این برداشت نه با اظهارات دیگر پولس درباره الوهیت مسیح همخوانی دارد ، نه با آنچه در آیات بعدی در توضیح همین عبارت گفته شده است . چنانکه در دو بخش پیش دیدیم .

یوحنا ۱ : ۱ ؛ ۲۸:۲۰ و ۲۹

یوحنا در سه آیه نخست انجیل خود می گوید : « در آغاز کلام بود ، کلام با خدا بود و کلام خدا بود . همان در آغاز با خدا بود . همه چیز به واسطه او پدید آمد و از هر آنچه پدید آمد هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت . » این یکی از روشن ترین آیات در مورد الوهیت عیسی است . یوحنا در اینجا واژه یونانی ” لوگوس ” را که هم به معنی کلام و هم به معنی عقل است ، برای عیسی به کار می برد .

عبارت ” در آغاز ” به نخستین آیه کتاب مقدس اشاره دارد که می گوید :

« در آغاز خدا آسمانها و زمین را آفرید » ( پیدایش ۱ : ۱ ) . ” در آغاز ” که خدا آسمانها و زمین را آفرید ، کلام ” بود ” . یوحنا فعل ” بود ” را در نقطه مقابل فعل ” پدید آمد ” ( آیه 3 ) به کار برده است .

در آغاز که ” همه چیز دیگر ” پدید آمد ” ، لوگوس ” بود ” ! او در زمره چیزهایی نبود که پدید آمدند ، بلکه او از همان آغاز ” بود ” . او نه تنها در آغاز بود ، بلکه او با خدا بود . حرف اضافه ” با ” ( در یونانی pros ) لوگوس را بروشنی از خود خدا متمایز می سازد .

به علاوه ، این حرف اضافه بیانگر رابطه است . در آغاز که خدا همه چیز را آفرید ، لوگوس با او رابطه داشت . و بالاخره آیه نخست با این جمله به اوج می رسد که ” لوگوس خدا بود . این گونه یوحنا با صراحت تمام ، عیسی را خدا معرفی می کند .

بحث الوهیت مسیح را با نقل یوحنا ۲۸:۲۰ و ۲۹ به پایان می بریم توما به او گفت :

خداوند من و خدای من ! عیسی گفت :

آیا چون مرا دیدی ایمان آوردی ؟ خوشا به حال آنان که نادیده ایمان آورند . » اقرار توما نه تنها گواهی روشن بر اعتقاد به الوهیت عیسی نزد شاگردان است ، بلکه به خوبی بیانگر واکنش شایسته و تاریخی کلیسا در برابر همه شواهدی است که بر شمردیم . پاسخ مثبت عیسی و پذیرش پرستش توما از جانب وی مهر تأیید نهایی بر الوهیت اوست .

برگرفته از کتاب تثلیث

نویسنده : دکتر مهرداد فاتحی

مسیحیت چیست و مسیحیان به چه چیزی ایمان دارند؟

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp