انضباط اعتراف

انضباط اعتراف

انضباط اعتراف

اعتراف به کارهای بد نخستین گام در انجام کارهای نیک است .

 خدا در دل خود برای آمرزیدن و عطا کردن ، اشتیاق وافر دارد . این اشتیاق سبب شد تا او کل فرآیند نجات را آغاز بخشد ، که نقطه اوج آن صلیب اســت ، و رستاخیز تأیید آن . عقیده رایج در مورد کار عیسی بر صلیب ، چنین است : انسانها آنقدر بد و پسـت بودند ، و خدا از ایشان به قدری خشمگین بود که نمی توانست به هیچ روی آنان را ببخشاید ، مگر آنکه شخصی را می یافت ، آنقدر عظیم ، که بتواند تمام تقصیرات آنان را به گردن بگیرد .

ولی هیچ چیز نمی تواند بر حقیقت پیشـی گیرد . آنچه عیسی را بر صلیب برد ، محبت خدا بود نه خشــم او . جلجتا نتیجه اشتیاق عظیم خدا به آمرزش بود ، نه ثمره اکراه و بی میلی او . عیسی می دانست که با رنج نیابتی اش می تواند به معنای واقعی تمامی شـــرارت بشر را جذب کند ، و بشریت را شفا دهد ، ببخشاید ، و نجات بخشد .

به همین علت بود که وقتی بر صلیب به او داروی مسکن پیشنهاد کردند ، نپذیرفت . او می خواست برای انجام بزرگترین عمل رهایی بخش کاملاً هشیار باشد . او به طریقی ژرف و اسرار آمیز برای بر دوش گرفتن گناه جمیع بشر آماده می شـد . از آنجا که گذشته و آینده نیز برای عیسی زمان حال است ، کار او بر صلیب ، تنها برای افراد پیرامونش نبود ، بلکه تمامی خشونت ، ترس و گناه گذشتگان ، معاصران و آیندگان را نیز در بر می گرفت . این مهم ترین و مقدس تریــن کار او بود ، کاری که اعتراف و آمرزش گناهان را امکان پذیر می سازد .

برخی می پندارند وقتی عیسی فریاد زد : « خدای من ، خدای من ، چرا مـــرا واگذاردی ؟ » ( مرقس ۳۴:۱۵ ) در آن لحظـه ، در موضع ضعف بود ، اتفاقاً چنین نیست . زیرا آن لحظه بزرگترین پیروزی او بود . عیسی که پیوسته در مصاحبت کامل با پدر بود ، بر صلیب چنان با بشریت متحد شـد که عملا تجسم گناه شـد . چنانکه پولس می نویسد : « او کسی را که گناه را نشناخت ، در راه ما گناه ساخت » ( دوم قرنتیان ۲۱ : ۵ ) . عیسی موفق شد تمامی نیروهای تاریک عصر شـریر حاضر را در خود فروبگیرد ، و تک تک آنها را در نور حضور خود شکست دهد . او چنان به طور کامل با گناه بشر یکی شد که طرد شدن از جانب خدا را تجربه کرد . او تنها از این طریق می توانست بشر را از گناه رهایی بخشد . به راستی این لحظه ، لحظهٔ بزرگترین پیروزی عیسی بود .

انضباط اعتراف

عیسی پس از انجام بزرگترین وظیفه خود ، نفسـی راحت کشید و گفت : « تمام شـد . » یعنی ، عمل رهایی کامل شد . احساس می کرد آخرین پس مانده های فلاکت بشر از طریق او به دست پدر سپرده می شود . رنجهای واپسین شرارت ، دشمنی ، خشـم و ترس از او خارج شد . و حال می توانست به نور حضور خدا بازگردد . « تمام شد » ، وظیفه به انجام رسید . اندکی بعد ، دیگر آزاد بود تا روح خود را به دست پدر تسلیم کند .

از خجلت گناهانمان رویش از خون سرخ شد ؛

چشم فروبست تا خدا را به ما نشان دهد ؛

بگذار جهان به زانو درآید و بداند که کسی جز خدا نمی تواند چنین محبتی بنماید . برنارد کلروویی

این فرایند رهایی بخش ، سری عظیم است که در دل خدا نهفته است . ولی می دانم که حقیقت دارد ، نه صرفا چون کتاب مقدس می گوید ، بلکه چون اثراتش را در زندگی بسیاری ، و از جمله خودم ، دیده ام . این مبنایی است که بر اساس آن در می یابیم که اعتراف و آمرزش واقعیاتی هستند که ما را متحول می سازند . بدون صلیب ، انضباط اعتراف تنها دارویی است که اثر درمانی روانشناختی دارد . ولی انضباط اعتراف بسیار فراتر از اینها است ، زیرا مستلزم تغییری عینی در رابطه ما با خدا ، و تغییری ذهنی در خود ماست . صلیب واسطه شـفا و متحول کننده روح و درون آدمی است .

ممکن است بگویید : « ولی من فکر می کردم مسیح بر صلیب رفت تا نجات را فراهم کند . » بله ، همین طور است . اما نجات ، مطابق کتاب مقدس ، بر چیزی بسیار فراتر از اینکه چه کسی به بهشت خواهد رفت یا چه کسی مسیحی خواهد شد ، دلالت می کند . کتاب مقدس نجات را شامل دو چیز می داند : واقعه و فرایند . پولس به مسیحیان می گوید : « نجات خود را ترسان و لرزان به عمل آورید » ( فیلیپیان ۱۲ : ۲ ) . جان وسلی در موعظه ای تحت عنوان ” توبه ایمانداران ” از ضرورت بیشتر اهمیت دادن مسیحیان به فیض بخشایش خدا سخن می گوید . انضباط اعتــراف می تواند به ایمانداران کمک کند تا « همه به یگانگی ایمان و شناخت پسر خدا دست یابند و بالغ شده ، به بلندای کامل قامت مسیح » برسند ( افسسیان ۱۳ : ۴ ) .

ولی آیا اعتراف ، انضباط است یا فیض؟ در واقع هر دو اسـت .مادامی که خدا فیض عطا نکند، هیچ اعتراف اصیل و واقعی صورت نمی گیرد. در عین حال ، انضباط نیز هست زیرا کارهایی است که ما باید انجام دهیم . مجموعه کارهایی است که انجام آگاهانه شان ما را زیر سایه خدای قادر مطلق قرار می دهد .

« چرا اعتــراف در ردیف انضباطهای جمعی قرار گرفته است ؟ فکر می کردم اعتراف امری خصوصی بین شخص و خداست . » باز هم پاسخ این است که اعتراف هر دو ویژگی فردی و جمعی را با هم دارد . باید سپاسگزار این تعلیم کتاب مقدسی باشیم که در دوره اصلاحات مجدداً مورد توجه قرار گرفت : « زیرا تنها یک خدا هست و بین خدا و آدمیان نیز تنها یک واسطه وجود دارد ، یعنی آن انسـان که مسیح عیسی است » ( اول تیموتاؤس ۵ : ۲ ) . همچنین باید سپاسگزار این تعلیم کتاب مقدس نیز باشیم که در دوره کنونی مورد توجه قرار گرفته است : « پس نزد یکدیگر به گناهان خود اعتراف کنید و برای یکدیگر دعا کنید … » ( یعقوب ۱۶ : ۵ ) . هر دو آموزه در کتاب مقدس وجود دارند ، و لزومی ندارد هیچ یک را نادیده بگیریم .

اعتــراف بدین دلیـل برای ما انضباطی دشـوار است که جماعت ایمانداران را جماعت مقدسین می دانیم ، تا جماعت گناهکاران . احساس می کنیم دیگران مــدارج تقدس را طی کرده اند و فقط ما در گناه خویش وامانده ایم . نمی توانیم خطایا و قصوراتمان را پیش دیگران برملا کنیم . خیال می کنیم که ما تنها کسانی هستیم که از قدم گذاشتن در جاده بهشت بازمانده ایــم . از ایـن رو خودمان را از یکدیگر مخفی می ســـازیم ، و در دروغ های پنهان و ریاکاری به سر می بریم .

ولی اگر بدانیم که قوم خدا پیش از هـر چیز جماعت گناهکارانند ، آنوقت می توانیم آزادانه دعوت بی قید و شـرط خدای محبت را بشنویم ، و به راحتی و در حضور بــرادران و خواهران خود به گناهانمان اعتراف کنیم . می دانیم که در گناه مان تنها نیستیم . ترس و غروری که همچون کنه به ما چسبیده ، به دیگران نیز چسبیده است . همه ما با هم گناهکاریم . از اعتراف متقابل ، قدرتی شفابخش صادر می شود . به عبارتی ، انسانیت ما انکار نمی شود ، بلکه متحول می گردد .

برگرفته از کتاب انضباط روحانی

دانلود کتاب مقدس

 

اینستاگرام وبسایت عیسی مسیح

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp