تسلی هنگام پریشانی 

تسلی هنگام پریشانی 

تسلی هنگام پریشانی

با صدای بلند نزد خدا زاری می کنم . در پیشگاه خدا فریاد می کنم تا او مرا بشنود . به هنگام سختی ، به درگاه خداوند دعا می کنم و تمام شب دستهای خود را به سوی او بلند می کنم . اما تسلی نمی یابم . خدا را یاد می کنم و آه می کشم . زمانی که به فکر فرو می روم . مأیوس می شوم .خواب را از من گرفته ای . آن قدر پریشانم که نمی توانم حرف بزنم . به روزگار گذشته فکر می کنم . و سالهای پیش را به یاد می آورم . تمام شب با خود فکر می کنم و می اندیشم و از خود می پرسم : آیا خداوند ما را برای همیشه ترک خواهد کرد ؟ آیا هرگز از ما راضی نخواهد شد ؟ آیا دیگر ما را دوست ندارد ؟

آیا پیمان او با ما باطل شده است ؟ آیا خدا رحمت خود را فراموش کرده و خشم او جای شفقت او را گرفته است ؟

پس گفتم : درد من این است که رفتار خدا با من عوض شده است .

تسلی هنگام پریشانی

من کارهای خداوند را به خاطر خواهم آورد. و معجزات او را که در گذشته نشان داد . به یاد می آورم . درباره تمام کارهای تو تفکر خواهم نمود . و درباره کارهای حیرت انگیز تو خواهم اندیشید .

خدایا ، همه کارهای تو مقدسند . خدابی به بزرگی تو وجود ندارد . تو خدایی هستی که معجزه می کنی . تو قدرت خود را به همه اقوام جهان نشان دادی . تو با قدرت خود ، قوم خود یعنی فرزندان یعقوب و یوسف را آزاد نمودی.

ای خدا ، وقتی آبها تو را دیدند . ترسیدند و اعماق دریا به لرزه درآمد . ابرها باریدند . رعد در آسمان غرید . برق در همه جا درخشید . صدای رعد تو در گردباد بود. و نور برق جهان را روشن ساخت . و زمین را به لرزه درآورد . از دریا عبور نمودی . و از عمق دریا گذشتی . ولی اثری از جای پایت دیده نشد .

قوم خود را به وسیله موسى و هارون ، مانند یک شبان رهبری نمودی .

مزمور ۷۷

عیسی مسیح نور جهان است

به اشتراک بگذارید

Facebook
Twitter
Telegram
Email
WhatsApp